با روی کار آمدن بایدن روند همراهی اوکراین با ناتو تسریع شد، ارسال تسلیحات تهاجمی به اوکراین و مانور مشترک در دریای سیاه نشان میداد، آمریکا اصرار دارد در مرزهای روسیه یک کشور تماما غربی بسازد.
- گروه بینالملل، حسین مهدیتبار، پژوهشگر روابط بینالملل در یادداشتی به بررسی برخی از ابعاد جنگ اوکراین پرداخته است. متن یادداشت به شرح زیر است:
تمام واحدهای مستقل در روابط خارجی خود، در معرض یک دوراهی همیشگی هستند. یا باید نظارهگر شرایطی که در آن قرار می گیرند باشند تا در آینده مجبور به واکنش شوند، یا اینکه با ابتکار عمل شرایطی طراحی کنند که در آن بیشترین امکان تامین منافع ملی فراهم باشد.
روسیه برای سالها به دلیل فقدان توانایی کافی نسبت به گسترش ناتو، تنها نظارهگر میدان بود. انتخاب این کشور برای شروع حمله به اوکراین اما ابتکارعملی برای تغییر زمین بازی در شرق اروپاست. اینکه اساسا چرا روسیه در شرایطی قرار گرفته بود که مجبور به انتخاب بین دو گزینه شروع جنگ یا انفعال شد، به وضعیتی که این کشور به آن دچار شده بود برمیگردد که به بخشی از آن در ادامه اشاره میشود.
سالها پیشروی ناتو به شرق، با عضویت 14 کشور از متحدین و یا اعضای سابق شوروی، تهدید در مرزهای روسیه را افزایش میداد. با این حال بخش اصلی مشکل به نشست بخارست در سال 2008 بازمیگردد. جایی که سران ناتو در اعلامیهای از عضویت گرجستان و اوکراین حمایت کردند. مقامات روسیه از آن زمان بارها نسبت به عضویت اوکراین در ناتو هشدار داده و اعلام کردند چنین چیزی را تهدید مستقیم روسیه میدانند.
در سالهای بعد، فعالیتهای دولت اوکراین علیه منافع روسیه افزایش یافت و با حضور زلنسکی به اوج خود رسید. ممنوعیت زبان روسی، کشتار جمعیت روستبار و تضعیف ارتباطات فرهنگی روسیه-اوکراین با هدایت جریانهای نئونازی دنبال شد. این گروهها که ریشه آنها به همکاری با ارتش هیتلر برای تهاجم به شوروی بازمیگردد تاثیر بسزایی در سیاست اوکراین دارند. بخش زیادی از گروه آزوف که نشریه امریکایی نیوزویک جنایتهای آن را به داعش تشبیه کرده بود در ارتش اوکراین ادغام شده و رهبران آن در میان فرماندهان و مسئولین اوکراین حضور دارند.
غربیشدن اوکراین با برکناری رئیس جمهور نزدیک به روسیه در انقلاب میدان در سال 2014 شکل جدیدی به خود گرفت. روسیه در واکنش، کریمه را تصرف کرد که نشان میداد این کشور در مورد حساسیت خود نسبت به عضویت اوکراین در ناتو اغراق نمیکند.
کریمه به دلیل در اختیار داشتن بندر سواستوپول به عنوان مهمترین بندر غیر یخزده روسیه در آبهای گرم که تحت محاصره متحدین آمریکا نیست، بخش مهمی از مناقشه است. اوکراین به دنبال بازپسگیری کریمه است و روسیه در مورد حفظ آن که موجب برتری در دریای سیاه میشود، حاضر به مصالحه نیست. البته روسیه پیش از 2014 هیچ علاقهای به تصرف کریمه نشان نداده بود و این مسئله تنها در واکنش به اقدام ناتو صورت گرفت.
با روی کار آمدن بایدن روند همراهی اوکراین با ناتو تسریع شد. ارسال تسلیحات تهاجمی به اوکراین و مانور مشترک در دریای سیاه نشان میداد، آمریکا اصرار دارد در مرزهای روسیه یک کشور تماما غربی بسازد. بیانیه 2021 ناتو مجددا بر حمایت از عضویت اوکراین تاکید کرد. چنانچه 4 ماه بعد از اعلامیه 2008 ناتو که از عضویت اوکراین و گرجستان حمایت میکرد، روسیه به شمال گرجستان هجوم برد، دستاورد اجلاس 2021 ناتو هم حمله به اوکراین بود.
وقتی از دید یک سیاستمدار روسی به ماجرا نگاه کنیم مسئله روشن است: از فروپاشی شوروی، روسیه در مقابل تمام پیشروی های ناتو واکنش عملی نشان نداده و از تمام سنگرهای خود عقبنشینی کرده. اوکراین اما آخرین سنگر است که نباید به سکویی برای تهدید علیه روسیه مبدل شود.
هرچند هیچ کشوری نسبت به کشورهای اطراف بیتفاوت نیست، اما استفادهی روسها از عنوان «خارج نزدیک» برای توضیح محیط پیرامونی، اهمیت دو چندان این موضوع برای این کشور را توضیح میدهد. اینکه روسیه در برهههای مختلفی از جمله در زمان جنگهای ناپلئون و هجوم هیتلر از مرز غربی مورد تهاجم قرار گرفته، اهمیت نقش حائل اوکراین را روشن میکند؛ این نگرش به اوکراین مشترک میان تمام نخبگان سیاسی روسیه است.
بجز کشورهای کوچک بالتیک، هیچکدام از 14 عضو جدید ناتو با روسیه مرز مشترک نداشتند. اما اوکراین همواره بعنوان حائل میان روسیه و بقیه قدرتهای اروپایی عمل کرده و تفاوت قابل توجهی با دیگر کشورها دارد.
وضعیتی که تشریح شد، شرایط روسیه را در آستانه جنگ مشخص میکند. اوکراین در مسیری قرار گرفته بود که عضویت آن در ناتو را قطعی میکرد و از طرفی با وجود بحران در دونباس و کریمه، تقابل بین ناتو و روسیه به احتمالی تقریبا قطعی بدل شده بود. از طرفی تلاشهای روسیه برای دیپلماسی از طرف امریکا رد میشد.
در چنین شرایطی دولت روسیه با دو انتخاب مواجه شده بود: اینکه نظارهگر بماند و یا اینکه ابتکار عمل را به دست گیرد. روسیه یا باید شاهد استقرار تسلیحات و گردانهای نظامی ناتو در مرزهای خود میشد، یا اینکه به جای بازی در زمینی که ناتو طراحی میکرد، شرایط را به نفع خود تغییر میداد.
اگر روسیه با حمله به اوکراین، دولت این کشور را در آستانهی فروپاشی قرار نمیداد، محتملترین اتفاق عضویت اوکراین در ناتو و تلاش برای بازپسگیری کریمه بود که ناگزیر به تقابل مستقیم ناتو و روسیه منجر میشد. این مسئله ممکن بود جهان را تا جنگی اتمی هم پیش ببرد. روسیه در این دو راهی انتخاب کرد تا با تصرف مناطق شرقی اوکراین و تخریب توان نظامی و زیرساختی آن، عملا امکان عضویت این کشور در ناتو را برای دهههای آینده غیر ممکن کند.
بروکینگز، احتمال جنگ ناتو-روسیه را 4 سال قبل شروع جنگ در اوکراین پیشبینی کرده بود. این اندیشکده در گزارشی نوشته بود: «وارد کردن اوکراین به ناتو با مناقشههای دونباس و کریمه به این معنی است که ناتو در روز اول عضویت کییف با ماده 5 اساسنامه علیه روسیه روبرو خواهد شد.»
تحریمهای بیسابقه و تلاش برای فرسایشی شدن جنگ نشان میدهد غرب هیچ میلی به پایان بحران ندارد. بطور کلی، حفظ نظم اروپا و بلکه جهان برای کشورهای غربی تنها در حالتی ممکن است که روسیه در اوکراین شکست بخورد.
پیش از شروع جنگ هم روسیه با استقرار ارتش در مرزهای اوکراین برای چند هفته خواستار تضمینهایی در مورد عدم عضویت اوکراین در ناتو و جلوگیری از انتقال تجهیزات تهاجمی به مرز روسیه شده بود که از طرف ناتو بیجواب ماند. واکنش کشورهای غربی به جنگ اوکراین تایید میکند که در صورت عضویت اوکراین، هیچ مسیری برای دیپلماسی قابل تصور نبود.
انتهای پیام/