وقتی شما انقلاب را درست نشان ندهید و به جای تأکید بر استبداد و وابستگی پهلوی، روی تریاکی بودن آنها انگشت بگذارید، نتیجهاش میشود "تونل زمان" که تصویری جعلی از ایران آن دوران ارائه میکند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ، نخستین برنامه از ویژهبرنامههای دهه فجر زاویه، شب گذشته (شنبه 9 بهمن)، با موضوع "رابطه انقلاب و مردم" با حضور «محمدرضا جوادی یگانه» و اجرای «علیرضا رحیمی» از شبکه چهار سیما پخش شد.
جوادی یگانه در ابتدای این برنامه گفت: تقریر درست انقلاب اسلامی اهمیت دارد چون درک نادرست باعث میشود موارد اصلی و فرعی جابهجا شوند. مسأله ما در این 200 ساله اخیر عقبماندگی بوده است. ما در تمام طول دوران قاجار درصدد بودیم که راهآهن ایجاد بشود که نشد؛ شورشها و اعتراضاتی که در دوره پهلوی به وجود آمد هم بر همین بنیاد بود و از آن دوران به بعد استقلال و آزادی هم جزء مطالبات اصلی مردم شد اما شاه مستبد راه را بر هر تغییری بسته بود.
وی افزود: راهی که امام خمینی(ره) از سال 40 به بعد، یعنی پس از وفات آیتالله بروجردی، برای مبارزه با شاه دنبال میکرد با راه دیگران متفاوت بود. راهی که امام برگزیده بود بر این اصل استوار بود که اعتراضات را کمهزینه و پرتعداد و تکرار کند؛ همین هم بود که مردم به تدریج سراغ امام آمدند و امام آنها را ترغیب میکرد که از طریق شرکت در مساجد، حسینیهها و مراسم چهلم و... اعتراض خودشان را به رژیم نشان بدهند.
وی با بیان اینکه امام به هیچ وجه اهل مماشات نبود، نه با حکومت پهلوی و نه با رجال سیاسی، عنوان کرد: هر کدام از چهرههای سیاسی دوران پهلوی هم که میخواستند با امام ملاقات کنند، شرط امام این بود که اول باید استعفا بدهند. میخواهم بگویم امام رهبری را با کسی قسمت نکرد. در تمام سالهای بعد از انقلاب هم همین طور بود.
مثلاً میگویند مهندس بازرگان برای پذیرش سِمَت نخستوزیری چند شرط با امام گذاشت؛ اگر این طور بوده آن شرطها کجاست؟ در حالی که از متن پیام امام به مهندس بازرگان برمیآید که امام با ایشان شرط میگذارد و میگوید به عنوان یک چهره ملی و نه حزبی عمل کن. این بیانگر رهبری منحصر به فرد امام است که با همه تفاوت دارد.
دانشیار جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران افزود: در پیام مورخ 5 مردادماه 57، امام تصریح میکنند که این انقلابی اسلامی است که رهبریاش با روحانیون است؛ یعنی ایشان از همان ابتدا خط را مشخص کردند و مردم هم آمدند پشت سر ایشان. از تاسوعا و عاشورای سال 57 تا 22 بهمن 57 هم که مردم دیگر ترسشان ریخته بود، تقریباً در بین نیروهای سیاسی و مردم هیچ کس نبود که رهبری امام را نپذیرفته باشد.
انقلاب ایران یک انقلاب بیطبقه بود
جوادی یگانه در ادامه تصریح کرد: پاسخ صریح امام به مشکل توسعهنیافتگی ایران، کسب استقلال و آزادی بود و راهش هم استقرار جمهوری اسلامی. در آن مقطع به جز «مصطفی رحیمی» و «مهشید امیرشاهی» هیچ کس دیگری نبود که با امام و جمهوری اسلامی مخالفت کند و همه به شوق یا به جبر با ایده عقلانی امام همراه شدند.
وی ادامه داد: متأسفانه حالا به دلیل فراموشی یا انکار، منابع انقلاب بسیار اندک شده و تقریباً به جز یادداشتهای مرحوم «محمود گلابدرهای» و روزنوشتهای انقلاب «شاهرخ مسکوب» و یکی دو اثر دیگر، سند دست اولی از آن روزها نداریم اما در این تردیدی نیست که انقلاب ایران یک انقلاب بیطبقه بود که عموم مردم در آن حضور داشتند. در آن ایام همه مردم در نخواستن حکومت پهلوی با هم مشترک بودند و مدل اعتراضی هم روشن و ثابت بود؛ هم برای مردم و هم برای سیاسیون.
ما راجع به انقلاب اسلامی مانیفست یا ایده نوشتاری مشخصی نداریم اما به نظر من سخنرانی روز 12 بهمن امام در بهشت زهرا(س) مهمترین متن انقلاب است که امام در آنجا سلطنت را نامشروع میخواند و عقبماندگی کشور در اقتصاد، فرهنگ، آموزش و... را برجسته میکند و میگوید شاه خون بیگناهان را ریخته و به همین دلیل مجرم است.
ما امروز وقتی به این سند تاریخی مهم مراجعه میکنیم باید از خودمان بپرسیم که آن بستهای که مردم مطابق آن پیش آمدند و با امام بیعت کردند چه بود؟ پاسخ این سؤال یک کلمه است: عقبماندگی یا توسعهنیافتگی. این حرفی است که امام از سال 41-42 میزد. امام استبداد و وابستگی شاه را رد میکرد و میگفت من این دو مسئله را با جمهوری اسلامی تأمین میکنم. لذا تا 22 بهمن 57 همه همراه ایشان بودند اما بعد از 22 بهمن افتاد مشکلها! و مخالفتها شروع شد و یک عده هم دست به اسلحه بردند.
تنوع صداهای موافق جمهوری اسلامی کم شده
نویسنده کتاب "ایرانیان در زمانه پادشاهی" در ادامه تصریح کرد: حالا بعد از 40 سال تنوع صداهای موافق جمهوری اسلامی کم شده است. ما باید نسبت به این مسئله حساس باشیم و تاریخ انقلاب را بازخوانی کنیم تا ببینیم در کجاها خطا کردهایم. ما اکنون با "فراموشی و فراموشیدن" مواجه هستیم و بسیاری از نیروهای دخیل در انقلاب در ماهیت اسلامی بودن انقلاب تشکیک میکنند و چون نمیتوانند اصل انقلاب را انکار کنند، اسلامی بودن آن را زیر سؤال میبرند یا سهم و نقش خودشان را در انقلاب نفی میکنند؛ در حالی که اگر کسی میخواهد بگوید با جریان انقلاب همراه نبوده باید برای این حرفش سند بیاورد.
وی افزود: اولین مخالفتهای بعد از انقلاب، از سخنرانی امام درباره زنان در اسفند 57 شروع میشود؛ بعد از آن هم کمکم تکنوکراتها از انقلاب جدا شدند. البته معمولاً آدمها تا سوار قطار انقلاب بودهاند ساز مخالف نمیزدند اما همین که از قطار انقلاب پیاده میشدند، شروع میکردند به مخالفت کردن؛ اما به هر حال انقلابی که همه مردم را حول محور نفی سلطنت و پذیرش جمهوری اسلامی متحد کرده بود، رفتهرفته با ریزش مواجه شد.
جوادی یگانه با اشاره به دیدار اعضای کانون نویسندگان با امام عنوان کرد: در خاطرات و اسناد کانون نویسندگان ایران آمده که وقتی قرار شد اعضای کانون در همان سال 57 با امام ملاقات کنند، با یکدیگر بحث میکردند که امام را چطور خطاب کنند و در نهایت هم تصمیم گرفتند با لفظ «آیتالله» ایشان را مورد خطاب قرار دهند اما متن صحبتهای آنها موجود است و من هم نسخهای از آن را دارم که در دیدار حضوری میگویند «امام». به هر حال روانشناسی سیاسی امام مسئله بسیار مهمی است که تاکنون کسی درباره آن کاری نکرده است.
مردم انقلاب را ساختند یا انقلاب مردم را ساخت؟
عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در پاسخ به سؤال مجری ـ کارشناس برنامه، مبنی بر این که مردم انقلاب را ساختند یا انقلاب مردم را ساخت، گفت: انقلاب یک فرآیند بود و در این فرآیند مردم ذرهذره عوض شدند اما نباید فراموش کنیم که این مردم بودند که با مبارزات خودشان انقلاب را ساختند؛ مبارزه هم مبارزه پاکیزهای بود چون امام با زور مخالف بود و دربرابر گروههایی هم که از ایشان میخواستند اذن جهاد بدهد، مقاومت میکرد اگرچه همیشه و همهجا مردم را به مبارزه و اعتراض نسبت به طاغوت ترغیب میکرد. اما متأسفانه بعد از انقلاب نوعی فراموشی رخ داد و کسانی که از قدرت حذف شدند، گروهگروه مخالفتهایشان را علنی کردند و آن فضای زیبا الآن دارد انکار میشود و این خیلی خطرناک است چون زنده بودن ایده انقلاب بسیار ضروری است.
وی افزود: وقتی شما انقلاب را درست نشان ندهید و مثلاً به جای تأکید بر استبداد و وابستگی رضا شاه و محمدرضا شاه، روی تریاکی بودن آنها یا مفاسد جنسیشان انگشت بگذارید نتیجهاش میشود "تونل زمان" که میآید تصویری جعلی از ایران آن دوران ارائه میکند و بدیهیاتی که در سال 57 مردم را به انقلاب ترغیب میکرد زیر سؤال میرود. اصولاً عمل جمعی روایت میخواهد و مردمی که با روایت امام به خیابان آمدند، حالا نباید با روایتهای جعلی کنار زده بشوند اما متأسفانه گویی نوعی تفاهم عمومی بین اقشار جامعه وجود دارد که راجع به آن اتفاق عظیم و مهیب ـ انقلاب ـ حرف نزنند که این قطعاً خسارتبار است.
وی همچنین تأکید کرد: ما باید بگوییم که اگر حکومت پهلوی بر سر کار مانده بود، ممکن بود امروز ما توسعه بیشتری داشتیم اما این توسعه همراه با استبداد بود و همین استبداد نفسگیر بود که نهایتاً به این جا منجر شد که مردم احساس کردند به جز انقلاب هیچ راه دیگری ندارند. در شرایطی که شاه همه راههای اصلاح را بسته بود و حتی به توصیه کسانی مثل «علی امینی» که به او راهحل میدادند، عمل نمیکرد هیچ راهی به جز انقلاب نبود و مردم هم آن راه را با پاکیزگی طی کردند.
وی با اشاره به اهمیت حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن، خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی خودش را به گونهای تعریف کرده که اگر مردم همراهش نباشند، مشروعیتش زیر سؤال میرود چون مردم عامل پیروزی انقلاب بودند و نبودن آنها به معنای از بین رفتن انقلاب است. شما نگاه کنید ببینید در سال 57 به جز خاندان سلطنتی، چه کسی در انقلاب حضور نداشت؟! همه بودند. یعنی همین مردمی که نقطه قوت انقلابند، نقطه ضعف آن هم به شمار میآیند و باید مراقب باشیم که این نقطه قوت به نقطه ضعف تبدیل نشود. این که مشارکت مردم در انتخابات پایین میآید نشانه خوبی نیست و باید یک زنگ خطر برای مسئولان باشد تا رضایت مردم را تأمین کنند.
خودمان را با آرمانهای صدر انقلاب میزان کنیم
وی ادامه داد: یکی از اشتباهات ما در ابتدای انقلاب این بود که فکر میکردیم باید همه چیز را از صفر شروع کنیم. حالا باید آن اشتباهات را تصحیح کنیم. راه تصحیح خطاها هم این است که به معیار انقلاب رجوع کنیم و بار دیگر صحبتهای روز 12 بهمن امام را بخوانیم. تمام آرمانهای انقلاب در آنجا به چشم میخورد و ما باید یک بار دیگر خودمان را با آن آرمانها میزان کنیم؛ میزان موفقیتمان را هم مردم میسنجند. باید برگردیم به مردم و رضایت آنها.
جوادی یگانه در پایان خاطرنشان کرد: چرا رهبر معظم انقلاب این قدر روی راهپیمایی 22 بهمن تأکید دارند؟ چون این راهپیمایی صرفاً تجمعی برای یادبود و بزرگداشت خاطره انقلاب نیست بلکه چیزی مثل حج است که در آن ایده انقلاب تجدید میشود. جدا از این، حضور انبوه جمعیت قدرت میآورد؛ اهمیت میآورد؛ چیزی که «میشل فوکو» از آن با عنوان "اراده عمومی" یاد میکند. این حضور مردم همان قدر که قوی و غنابخش است، نبودنش هم میتواند خطرناک باشد. مسائل اقتصادی حل شدنی است اما مسئله مهمتری که وجود دارد آرمان انقلاب است که باید مستمرّاً بازخوانی شود.
انتهای پیام/؛