در یک تقسیم بندی و تعریف کلی و گسترده، ۶۵ درصد از رایدهندگان در ترکیه را میتوان از نظر ارزشها، «محافظهکار» و ۳۵ درصد را «سکولار» توصیف کرد.
به گزارش گروه بین الملل ، مردم و احزاب سیاسی ترکیه برای رسیدن به روز انتخابات در 24 اردیبهشت، روزشماری می کنند. ائتلاف اردوغان – باغچلی، برای ماندن بر صحنه قدرت، از مردم می خواهند که یک بار دیگر به آنان اعتماد کنند. اما ائتلاف 6 حزب مخالف اردوغان که کمال کلیچدار اوغلو را به عنوان نامزد مشترک به میدان آورده به مردم می گوید: اگر می خواهید ترکیه از بحران اقتصادی خارج شود، اردوغان باید برود!
مصطفی کارا علی اوغلو از تحلیل گران برجسته سیاسی ترکیه، به بررسی این موضوع پرداخته که کمال کلیچدار اوغلو رهبر حزب جمهوری خلق برای تحمیل شکست بر اردوغان، باید از کدام مسیر بگذرد.
کلیچدار اوغلو در بازی 65 به 35
حالا همه می دانند که مهمترین عامل اثرگذار بر نتایج انتخابات پیش رو، اقتصاد است. اما قبول کنیم، اقتصاد به تنهایی معنا ندارد و پای عوامل دیگر هم در میان است. ابتدا تابلوی اقتصاد ترکیه را بنگریم.
چه می بینیم: تابلو نشان دهنده این نقاط است: تورم، افزایش سرسام آور هزینه های زندگی، تضعیف قدرت خرید مردم، پرداخت بالاترین نرخ سود از طرف مردم به بانک ها، افزایش بی سابقه ، بار سنگین بدهی های کلان خارجی دولت و بخش خصوصی. پنج سال است که ترکیه در صدر لیگ آن دسته از کشورهای جهان قرار گرفته که بانک های آنها، بیشترین سود را از مردم می گیرند و عملاً شرایط ما طوری است که به طور مداوم، مردم ضرر می کنند و بانک های ترکیه سود می برند! ما همچنین در لیگ برتر بالاترین نرخ بیکاری و بالاترین تورم در کل جهان هستیم! با این حال از خودتان بپرسید: با وجود این همه فشار، چرا مچ ما خم نمی شود؟!
پاسخ من به سوال بالا این است: چون ما فقط صاحب یک اقتصاد تورم زده و ورشکسته نیستیم، در عین حال، در لیست بررسی میزان حاکمیت قانون، شفافیت مالی، آزادی بیان، آموزش و رتبه بندی دانشگاه های جهان، از همه عقب افتاده ایم! طبیعی است، وقتی که رسانه و تحلیل گر و استاد دانشگاه جرات نکند درباره این همه خرابی و بحران حرف بزند، دولت وانمود می کند که همه چیز سرجای خودش است! زندگی برای مردمان کشوری که در آن، حاکمیت قانون و نظام آموزشی بسیار ضعیف است و به شکل شفاف مدیریت نمی شود، همه چیز گران است، بهره بالاست و توان جذب سرمایه خارجی، ندارد، روز به روز دشوارتر می شود.
با ذکر این مقدمه، می خواهم بپرسم: انتخابات چیست؟ پاسخ این است: در شرایط عادی و طبیعی و بر اساس اصول علم سیاست و حکمرانی، انتخابات پیش رو، برای مردم ترکیه، یافتن جوابی روشن برای این معمای مهم و بزرگ است: آیا کمال کلیچدار اوغلو و رفقای او، می توانند اقتصاد ترکیه را سامان دهند و بهتر از اردوغان و آکپارتی ظاهر شوند؟ نتیجه انتخابات هر چه که باشد، جوابی برای حل این معماست.
اگر مردم به این باور برسند که کلیچدار اوغلو می تواند با تکیه بر توان رفقایش در ائتلاف 6 حزب مخالف اردوغان، ترکیه را از بحران اقتصادی عبور دهد، برنده خواهد شد. اما واقعاً چنین است؟ آیا مردم ترکیه فقط بر اساس چنین معیاری رای خواهند داد؟ البته که خیر! فراموش نکنید که ما در انتخابات ترکیه، فقط با منطق علم اقتصاد و منطق حکمرانی روبرو نیستیم. ما میلیون ها رای دهنده داریم که به شکل ثابت و همیشگی، به حزب و گروه خود وفادار می مانند و اهمیت چندانی به معیشت اقتصاد نمی دهند!
این دسته از رای دهندگان، به فاکتورهای مهمی همچون سوء مدیریت، اقتصاد بحران زده، فساد مالی، رانت خواری، کاهش سطح تحصیلات یا بدنامی ترکیه در جهان، اعتنا نمی کنند! باور نمی کنید؟ خوب ...این استدلال مرا بشنوید: در 5 سال گذشته، سال به سال وضعیت اقتصادی کشور ترکیه، بدتر و بدتر شده است. اگر توده های مردم، فقط به وضعیت اقتصاد و رفاه بها می دادند، قاعدتاً سوال «چه کسی برنده انتخابات خواهد شد»، سوال بی ربط و مسخره ای به نظر می رسید! اگر چنین بود، همه می گفتند: مشخص است مردم به خاطر بحران اقتصادی، دولت اردوغان را از صحنه قدرت کنار می زنند. اما واقعاً مساله به این سادگی نیست!
برای تحلیل نقش و اهمیت فاکتورهای غیر اقتصادی انتخابات، باید به این نکات توجه کنیم:
1.آن چه ما آن را هویت و نگرش ایدئولوژیک می نامیم، بر تصمیم رای دهنده، تاثیر شگرفی دارد. مجموعه ای از ارزش ها که شامل عناصری مانند اعتقاد مذهبی، سنت، تعلق قومی، فرهنگ گروهی است، دست به دست هم می دهد و به عنوان عامل اصلی تعیین کننده در نگرش سیاسی، نقش بازی می کند.
2.در یک تعریف کلی و گسترده، 65 درصد از رایدهندگان در ترکیه را میتوان از نظر این ارزشها «محافظهکار» و 35 درصد را «سکولار» توصیف کرد.
3.تعریف جامعه در دو گروه محافظه کار و سکولار البته علمی نیست، اما این طبقه بندی قطعاً توضیحی عینی و واقع بینانه برای ترسیم تابلوی جامعه شناسی سیاسی ترکیه است.
4.بر اساس این تقسیم بندی و با این فرض که می توانیم شهروندان کُرد را بنا به دلایلی از این معادله خارج نگه داریم، عملاً شاهد دو جبهه هستیم که نسبت آنها به همدیگر 65 به 35 است.
5.جالب است بدانید که حزب دموکراتیک خلق ها یا ه.د.پ به عنوان مهمترین حزب کُردی، حالت خاصی دارد که نیمی از رای دهندگان از کردهای اسلامگرا یا محافظه کار و نیم دیگر نیز، کردهای سکولار هستند!
حالا که تابلوی آرایش سیاسی جمعیت ترکیه را به یک شکل کلی ترسیم کردیم، برویم سراغ فهم این موضوع: رجب طیب اردوغان و کمال کلیچدار اوغلو، برای گرفتن رای 50 به علاوه 1 به چه ترتیبی عمل می کنند؟
در نگاه اول، اردوغان باید از یک جمعیت بزرگ که 65 درصد از جمعیت ترکیه را تشکیل داده، فقط 51 درصد رای بگیرد! قواعد ریاضی و آمار می گوید که چنین چیزی دشوار نیست. احزاب محافظه کار، ملی گرا، مذهبی و سنتی در ترکیه دو برابر رقبای خود خوش شانس هستند. زیرا تعداد آرا دو برابر بیشتر است. کسی که بیشترین محبوییت را در 65 درصد محافظه کار به دست آورد، در قدرت است یا قدرت همیشه به نوعی از آنِ این دسته از احزاب است. سلیمان دمیرل نمونه ای از این موارد است. در عین حال، اردوغان موفق ترین نمونه است.
در نگاه دوم، کمال کلیچدار اوغلو رهبر حزب جمهوری خلق و نامزد مشترک ائتلاف مخالفین اردوغان، باید 51 درصد رای را از جمعیتی بگیرد که فقط 35 درصد جمعیت ترکیه را تشکیل می دهد! خوب ...قبول کنیم کار راحتی نیست! یک حزب سکولار یا چپ هرگز نمی تواند میدان را به تمامی در دست بگیرد یا از آن سهم بزرگی به دست آورد.
زمانی که با دقت بالا به این تابلو بنگریم، در می یابیم که نتیجه برای مخالفان نومید کننده به نظر می رسد. اما راستش را بخواهید، از سال 2019 میلادی به این سو، کلیچدار اوغلو در راه رسیدن به 50 به علاوه 1 درصد از آراء، راه پیموده است. به عبارت دیگر، راه درازی را طی کرده تا از 35 درصد فراتر رود. او بیشترین پیشرفت را در انتخابات شهرداری کلانشهرها داشت که این امر به عنوان تمرین و پیش درآمد انتخابات ریاست جمهوری محسوب می شود. او پس از 25 سال در سطح محلی موفق شد حزب عدالت و توسعه را سرنگون کند و نامزدهای با هویت محافظه کارانه و محترمانه را به محافظه کاران ترجیح دهد. بنابراین، با تنها همان سهم ناچیز 35 درصدی از استخر کل، در برابر رقیبی برنده شد که از استخر 65 درصد تغذیه شده بود!
یعنی از 65 درصد، آرای عظیمی گرفت که یک حزب سکولار یا چپ هرگز نمی توانست به آن برسد! او موفق شد با حزب خوب و سعادت متحد شود و با این ترفند، بخش مهمی از آرای رای دهندگان حزب عدالت و توسعه را دریافت کند. حالا می پرسیم: چه اتفاقی افتاده است؟ چه شد که کمال کلیچدار اوغلو به چنین جایگاهی دست یافت؟ حتی اگر چنین تصور کنیم که پیش بینی نتایج نهایی انتخابات تضمینی نیست، اما به طور واضح، می توانیم ببینیم که اپوزیسیون، دیگر محکوم به پذیرش محاسبات جدول 65 به 35 نیست.
ما در ترکیه شاهد چنین وضعیتی هستیم که هویت محافظهکار، ملیگرا، مذهبی و سنتی تودههای سیاسی به واسطه احزاب باباجان، داود اوغلو، آکشنر، اویسال و کاراملا اوغلو، حامی کلیچدار اوغلو هستند و مبنای اصلی چنین ائتلافی، پذیرش تنوع و غنای گفتمانی شخص کلیچدار اوغلو است.
جالب اینجاست که بخش مهمی از کادرها و مسئولین عالی رتبه حزب جمهوری خلق و میلیون ها هوادار این حزب، با کلیچدار اوغلو موافق نبوده و دوست نداشتند ببینند که رهبرشان با اسلامگرایان راه می رود! اما سیاست صحیح و دور اندیشانه کلیچدار اوغلو کار خودش را کرد و او که در بهترین شرایط ممکن تنها صاحب 35 درصد از آرای مردم ترکیه بود، حالا می خواهد به راحتی 51 درصد بگیرد!
کمال کلیچدار اوغلو در این مسیر، سه هدف مهم و سه مشی مهم دارد:
1.او که به خوبی می دانست در بازی تک حزبی، شانس موفقیت ندارد، موفق شده از سبد 65 درصدی، جمعیت عظیمی را به سوی خود بکشاند.
2. تلاش میکند تودههایی را که اقتصاد بد، مدیریت ورشکسته، سیاست خارجی شکست خورده یا نظام آموزشی بی کیفیت را مشکل اصلی ترکیه نمیدانند و با یک پیوند هویتی تزلزل ناپذیر به احزاب خود وفادار هستند، متقاعد کند.
3.کلیچدار اوغلو به دنبال شکستن بازی دوقطبی سیاسی و اجتماعی است و این یعنی نوید یک محیط سیاسی جدید برای همه مردم ترکیه.
حالا کمال کلیچدار اوغلو، با پذیرفتن اهمیت تنوع و چندصدایی، سیاستی را پیش می برد که اردوغان، مدتهاست آن را کنار گذاشته است! این یک حمله جدید و متهورانه است، برای پایان دادن به سلطه سیاسی موازنه 65 به 36.
انتهای پیام/