انیمیشنهای همجنسگرایانه روز به روز تعدادشان بیشتر میشود و هم وقاحت بیشتری در بیان افکار ضد انبیا و الهی پیدا میکنند. "لایتیر" دنیای معصومانه بچهها را با بهانه بازخوانی "داستان اسباب بازیها" به تله کثیف همجنسگرایی میاندازد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ، موضوع تقدیس همجنسگرایی چیزی است که در سالهای اخیر در انیمیشنهای دیزنی و پیکسار کمکم سروکلهاش پیدا شد. از انیمیشن کوتاهی با عنوان "In a Heartbeat" که صراحتاً به ترویج همجنسگرایی در حوزه کودکان پرداخت تا اشارهای که در داستان اسباببازیهای 4 بود و سپس انیمیشن "به پیش" و قسمت اخیر "جنگهای ستارهای" و در نهایت فیلم "جاودانها" همگی خبر از جدی شدن موضوع همجنسگرایی در انیمیشنهای اخیر داشت.
چندی پیش مدیر محتوای سرگرمی دیزنی متعهد شد که 50 درصد از شخصیتهای فیلمهای این کمپانی شامل شخصیتهای اقلیتهای جنسی مانند همجنسگراها و دوجنسیتخواهان شود. تلاش دیزنی در مقابل قانونهای منع بحث درباره همجنسگرایی شروع شد تا اصرار خود را برای نمایش و ترویج این موضوع نشان دهد.
درمقابل این هجمهها فعالیت نهادهای مستقل و کوچکی مانند انجمن "یک میلیون مادر" که به تحریم فیلمها میپردازند تا به اندازه بضاعت و توانشان نسبت به فیلمها واکنش نشان دهند یا برخی نهادهای دینی و مسیحی چندان فایدهای نداشته و صرفاً واکنشگرا بودند. خصوصاً آنکه وقتی بازیگران و هنرمندان هالیوودی بعضاً بهصورت غیرمستقیم حتی از آنها حمایت میکنند و نمایش همجسنگرایی را حقی برای آنها میدانند.
در هر حال این رویه که از آن میتوان به "تهاجم کارتونی علیه خانواده" یا "ناامنسازی خانوادهها" اشاره کرد، مدت زمانی است که آغاز شده و مورد انتقاد خانوادهها قرار گرفته است. بهتازگی در صربستان خانوادههای زیادی در خیابانها حضور یافتند و به نشانه اعتراض علیه همجنسگرایی و دگرباشی جنسی در کشورشان تجمع کردند. این موضوع در کشوری اسلامی رخ نداده بلکه در یکی از کشورهای اروپایی است. همچنین در دیگر کشورهای اروپایی و خود آمریکا بارها علیه رفتارهای ضدخانواده رسانهها، نهادها و گروهکها اعتراض صورت گرفته است اما با این وجود غول فیلمسازی هالیوود یعنی دیزنی و پیکسار که از قدیم برای کودکان در حال تولید فیلم و انیمیشن بودند، دست از روند همجنسخواهانه خود برنمیدارد.
این جریان باعث شده که دیگر بخ برخی فیلمها به عنوان اثر هنری یا حتی سرگرمی دیده نشود. گویا آنها اصلاً برای فروش نیامدهاند و مأموریتی دیگر برای تولیدشان در نظر گرفته شده است. انیمیشن "لایتیر" از همین سنخ است. فیلمی که بودجه 200 میلیون دلاری دارد و تنها 220 میلیون دلار فروش کرده است. یادمان باشد که این فیلم در حقیقت اسپین آفی برای مجموعه چهارقسمتی "داستان اسباب بازی" است که محبوبیت جهانی فوقالعادهای دارد و هرقسمت آن از فروش بسیار خوبی برخوردار بود.
اما برای سازندگان این فیلم، فروش کم آن چندان اهمیتی ندارد زیرا میدانند که فیلمی که مخاطبش بچهها هستند و در آن ازدواج همجسنگرایانه تقدیس و به عنوان ارزش تلقی میشود، بدون شک توسط بسیاری از خانوادههای مسیحی تحریم و در کشورهای گوناگون مسلمان نیز ممنوع خواهد شد. در نهایت مخاطبین آن بزرگسالان خواهند بود. قبلاً نیز سابقه تحریم فیلمهایی از این دست در کشورهای مختلف وجود داشته و باتوجه به اینکه تحلیلگران دقیقی در این کمپانیها در حوزه فروش و توزیع وجود دارند، بدون شک تحریم فیلم و فروش پایین آن امری قابل پیشبینی برای مدیران ارشد کمپانی دیزنی و پیکسار بوده است. اما چرا با این جود آنها قصد تولید این فیلمها را دارند.
آنچه برای آنها اهمیت داشته همین القای ارزشگذاری ازدواج همجسنگرایانه برای بچهها است. هرچقدر هم خانوادههایی تلاش کنند تا این فیلم را از چشم بچهها دور نگه دارند در نهایت این انیمیشن اباحهگر به وادی چشمان آنها درخواهد آمد، لاقال در سنین نوجوانی.
"لایتیر" پروژهای است که در روز روشن و به صراحت علم را حتی در عالیترین درجه نیز کمارزشتر از آن میداند که بتواند و یا بخواهد مسیری را طی کند که بهواسطه آن زندگی همجسنگراها نابود شود. القا و کاشت بذر یک مفهوم و تفکر در ذهن و قلب بچهها کار سادهای نیست. بیان غیرمستقیم شاید گفتنش راحت باشد اما طراحی مسیرش برای آنکه در لابلای قصه، ایده پنهان بیان شود، امر دشواری است. در "لایتیر" با فضانوردانی مواجه هستیم که با سرعت نور سرگرداناند. آنها به سیارهای میرسند که مشکوک است. ورود آنها در آنجا منجر به نابودی سوخت سرعت نور و گرفتار شدنشان در این سیاره میشود.
آنها برای خروج از سیاره مجبور به تست دوباره سوخت نوری میشوند. لایتیر کاپیتان فضانورد مأمور آزمایشهای پرواز میشود. در همین حین فرمانده او "آلیشا هاثورن" زن سیاهپوست با زن دیگری ازدواج میکند. سفرهای لایتری به فضا با سوخت نوری، اگرچه در ظاهر دقیقهای بیشتر طول نمیکشد اما برای دیگران چند سال زمان میبرد. در نتیجه او با هربار برگشتن به سطح زمین سیاره ناشناخته، شاهد گذر زندگی فرمانده خود میشود که یکبار در آستانه ازدواج است، دفعه بعد عروسی کرده، بار بعد حامله شده تا آنجایی که از دنیا میرود و حالا فرزندی بزرگ به نام "ایزی" دارد که به کمک لایتیر برای رسیدن به سرعت نوری برای خروج از این سیاره میآید. ایده گذر زندگی مانند سرعت نور، تعبیری که همواره آن را شنیدهایم با دقت و هوشیاری هرچهتمامتر در فیلم نشان داده شده تا مخاطبی که با زندگی همجنسگرایی اُنس ندارد، درگیر تضادها و دشواریهای باورپذیری آن نشود، بلکه آن را مانند زندگی دیگران بپذیرد و با آن کنار بیاید. در حقیقت چند سکانس بهصورت سریع و کوتاه نشان داده میشود و باقی درک و فهم این موضوع به مخاطب کودک و نوجوان آن سپرده میشود.
سرانجام فیلم در مسیر تقدیس این مضمون مذموم بسیار جالب است. لایتیر که به سرعت نور دسترسی پیدا کرده است متوجه میشود که میتوان به گذشته بازگشت و ورود به این سیاره را انتخاب نکرد و دیگر به این سیاره پا نگذاشت تا در آن گرفتار نشد. اما او از خود میپرسد که در این صورت ازدواج فرمانده و زندگی "ایزی" همگی به باد میرود. او به گذشته بازنمیگردد و در کنار همراهانش در سیاره باقی میماند و در مقابل دشمنان خارجی مقاومت میکند. در حقیقت این انیمیشن تلاش میکند تا در مقابل ایده به رسمیت نشناختن زندگی همجنسگراها، آنها را با تقدیس و تعالی بخشیدن، به صورت جدی رسمیت ببخشد.
در "لایتیر" این اباحهگری رنگ و روی جدیتری پیدا کرده است و حتی تصویر بوسیدن زوج همجنسگرا را نیز نمایش میدهد. به تعبیر دیگر آب پاکی روی دست همه انسانهایی که برای خانواده ارزش قائلاند ریخته است. نه صرفاً دینداران یا خداباوران بلکه برای کسانی که خانواده و میل به فطرت دارند نیز این فیلم یک هشدار است. هشداری که نشان میدهد کمپانیهای بزرگ فیلمسازی هالیوود، در خدمت تبیین مفاهیم ضد دینی و سنت کاملاً دستبهکارند.
حال با این اوصاف بهنظر میرسد که فروش کمترین موضوعی برای فیلمی که از همان ابتدا بوی تحریم شدنش میآید، باشد. فیلمهای هدفداری که برای تخریب آمدهاند و میخواهند دنیای بچهها را ناامن سازند طبیعتاً با مخالفت خانوادهها روبرو میشوند. یورش به دنیای معصومانه کودکان با باورهای ضددینی فرمان جدید نظام سرمایهداری و لیبرالیسمی برای تشکیل جامعه جدید جهانی است که در آن جمعیت مطابق فطرت خدایی صورت نمیگیرد بلکه بر روش قوم نفرین شده لوط شکل خواهد گرفت. قومی که فرمانده و رهبرشان شیطان بود و همه آنها را به ازدواج با همجنس خود فراخواند و از مسیر هدایت بیرونشان کرد تا جایی که هدایت نبی خدا در آنان نیز اثر نکرد و به نفرین سنگباران دچار شدند.
متفکران و مدیران هالیوودی امروز دقیقاً قدم در مسیر شیطانی و نفرینشده قوم لوط گذاشتند. بار دیگر تاریخ در حال تکرار است و مرزهای میان خداباوران و مقلدان شیطان روزآمد شده است. دستهای سیاهی که قبلتر در قاب رنگارنگ انیمیشن و دنیای جذاب سحرانگیز سینما نامرئی بود امروز نمایان شده است.
/نویسنده: محمدباقر صنیعی منش/
یاری: "سینمای عاشورایی" با دست روی دست گذاشتن به جریان تبدیل نمیشود/ سینما بیشتر ادعا و شعار دارد تا عملانتهای پیام/