تلاش برای ملتسازی از دیگر اهداف اشرف غنی برای غیریتسازی با استناد به آب بود تا دولت افغانستان را در ایجاد هویت ملی و همبستگی اجتماعی یاری دهد لذا ناسیونالیسم آبی با ابزارهای استعارهای، بصری، سمعی و سخنرانیهای احساسی در دستورکارش بود.
به گزارش دفتر منطقهای ، اشرف غنی فارغالتحصیل رشته مردمشناسی در مقطع دکتری از دانشگاه کلمبیا در سال 1991 وارد دنیای سیاست شد و به بانک جهانی پیوست. در سال 2001 پس از سقوط طالبان به افغانستان بازگشت و پس از مدتی همکاری با نهادهای خارجی مستقر در افغانستان به عنوان وزیر اقتصاد منصوب شد. در سال 2009 کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری افغانستان شد. در آن مقطع روزنامه فاینشنال تایمز در تیتر خود عنوان کرد «غنی غربگراترین کاندیدا در میان همه کاندیدای انتخاباتی افغانستان» است. مردم افغانستان اشتیاق زیادی برای غنی نشان ندادند. او در نهایت با کمتر از 3 درصد آرا در مقام چهارم دچار شکست در رقابت انتخاباتی شد.
اما در سال 2014، فرصتی با ارزش به وجود آمد و غنی خود را در یک قدمی دستیابی به ریاست جمهوری افغانستان دید. از دیدگاه دولتهای غرب، اشرف غنی جانشینی کامل برای حامد کرزی بود. زیرا کرزی در پایان دوران حکومت خود در سال 2014 تبدیل به منتقد تند دولت آمریکا شد چنان که واشنگتنپست در تیتر خود از او به عنوان «متحدی که در طول 12 سال ریاست جمهوری تبدیل به مخالف شد» یاد کرد.
با این وجود اشرف غنیِ غربگرا برای جامعۀ افغانستان قابل پذیرش نبود. بنابراین وقتی در رقابتهای انتخابات 2014 شرکت کرد، با ظاهری متفاوت ظاهر شد، لباسهای سنتی پوشید و سخنرانیهای خود را مملو از لفاظیهای ناسیونالیستی کرد. تا جایی که نیویورکتایمز در تیتری اظهار کرد اشرف غنی از یک تکنوکرات تبدیل به پوپولیست شده است و برای کسب حمایت، از تشدید غرور ملی افغانستان استفاده میکند.
اشرف غنی از آب به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای توسعه سیاست پوپولیستی خود استفاده کرد. آب برای افغانستان بسیار حائز اهمیت است و نمود آن در ضربالمثلهای متعدد رایج در این کشور دیده میشود. اما استفاده ابزاری برای تشدید عواطف ملی و ترویج روحیه ناسیونالیستی مختص اشرف غنی است و برساخت هویت بر اساس آب در راستای سیاست پوپولیستی اشرف غنی بوده است. در این میان، آب هیرمند نیز بیش از هر چیز دیگر بازیچه دست اشرف غنی شد.
در دوره اشرف غنی آب رودخانه هیرمند عامل غیریتسازی ایران و افغانستان بود. زیرا در این دوره اشرف غنی تحت تأثیر تحریکات آمریکا بود و خواست اشرف غنی در استفاده از آب علیه جمهوری اسلامی ایران برای امتیازگیری، همسو با خواست آمریکاییها بود. لذا استفاده هویتی از آب تا حدودی برساخت دوره اشرف غنی و نگاه تکنوکراتها است. به عبارت دیگر، غربگرایی برساخته شده توسط اشرف غنی در افغانستان و راهبرد فاصله گرفتن و دیگریسازی از جمهوری اسلامی ایران نیازمند ابزار بود. آب در آن دوره ابزار هویتساز برای افغانستان و تشدید عواطف ملی و در عین حال دیگری سازی با ایران و نزدیک شدن بیشتر با غرب بود زیرا به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، آب مهمترین عامل اثرگذار بر تعاملات دو کشور از گذشته تا حال بوده است.
تلاش برای ملتسازی از دیگر اهداف اشرف غنی برای غیریتسازی با استناد به آب بود. در این دوره، دولت مرکزی با توهم اتمام دوره دولتسازی، در صدد ملتسازی برآمد و غیریتسازی با همسایگان به ویژه جمهوری اسلامی ایران را روزنهای برای تشدید حس وطنپرستی پنداشت. اشرف غنی تلاش داشت تا با غیریتسازی، دولت افغانستان را در ایجاد هویت ملی و همبستگی اجتماعی یاری دهد لذا ناسیونالیسم آبی با ابزارهای استعارهای، بصری، سمعی و سخنرانیهای احساسی در دستورکار اشرف غنی بود تا روحیه ملی در خصوص آبهای مشترک جاری از افغانستان به کشورهای پاییندست را تشدید نماید.
برای نمونه، اشرف غنی، رئیس جمهور سابق افغانستان در موارد متعدد تلاش داشت با ایجاد دلبستگی و تشدید عواطف ملی نسبت به آب و ذهنیت «آب برای ما است/ Our Water» را در میان مردم تشدید کند. او در کنفرانس سه روزه ملی آب تحت عنوان آب و انکشاف پایدار در کابل اشاره کرد که «آب، آبروی ما است و حفظ آبرو هدف ملی ما است» و تأکید داشت باید «آبروی خود را مدیریت کنیم».
او همچنین در افتتاح فاز سوم ساخت سد کمالخان اذعان داشت «آب ما دیگر هدر نخواهد رفت و آب ما سرمایه ما است». اشرف غنی در سال 1397 مدعی شده بود هر قطره آب افغانستان نسبت به تیل (نفت) همسایهها قیمتیتر خواهد بود.
الگوی هویتی طالبان با دوره قبل متفاوت است و در نتیجه تعریف آب در دوره طالبان با تعریف آب در دوره اشرف غنی متفاوت است. چنانچه جمهوری اسلامی ایران بتواند به منافعسازی با افغانستان بپردازد، منافع برساخته شده میتوانند تعاملاتی پایدار را رقم زنند و هویت غیر شده میان ایران و افغانستان را بازتعریف نماید.
«سیده زهرا قریشی»، موسسه مطالعات شرق
انتهای پیام/.