۲۰ خرداد ماه ۱۳۳۰ با خلع ید از شرکت نفت انگلستان، هیئت مدیره موقت اعزامی دولت مصدق در ساختمان مرکزی شرکت نفت در خرمشهر مستقر شدند و پرچم سهرنگ ایران برفراز آن به اهتزاز درآمد.
به گزارش ، روز 20 خرداد 1330، هیئت مدیره موقت اعزامی دولت مصدق در ساختمان مرکزی شرکت نفت در خرمشهر مستقر شدند و پرچم سهرنگ ایران برفراز آن به اهتزاز درآمد و اولین اعلامیه هیئت مدیره موقت نفت ایران در تاریخ 20 خرداد منتشر شد.
بعد از ملی شدن صنعت نفت ایران در 29 اسفند 1329، انگلیسیها هنوز در خاک ایران مستقر بودند لذا اولین اقدام اخراج آنها بود؛ از اینرو، کمیسیون نفت قانون 9 مادهای ملی شدن نفت را که به «خلع ید» معروف شد تصویب کرد و 7 اردیبهشت 1330 مجلس شورای ملی و 9 اردیبهشت مجلس سنا، طرح مزبور را تصویب کرد.
در اواسط اردیبهشت سال 30، مجلس شورای ملی علی شایگان، عبدالله معظمی، اللهیار صالح، حسین مکی و ناصرقلی اردلان و مجلس سنا مرتضیقلی بیات، احمد متیندفتری، محمد سروری، ابوالقاسم نجم و صادق رضازاده شفق را به عنوان هیأت مختلط نظارت بر اجرای خلع ید انتخاب کرد.
سید امیر مکّی پژوهشگر تاریخ صنعت نفت و نویسنده کتاب «زندگی سیاسی حسین مکی» در یادداشتی به بررسی واکنش جراید اروپایی و وزارتخارجه آمریکا نسبت به خلع ید انگلیسیها از نفت ایران پرداخته است که در ادامه میخوانید:
روز یکشنبه هشتم اردیبهشت ماه 1330 فرمان نخست وزیری محمد مصدق صادر شد؛ پس از صدور این فرمان و در پی ادامه فرآیند مربوط به ملی شدن صنعت نفت میبایست هیئت خلع ید انتخاب و جهت اجرای قانون 9 مادهای پیش بینی شده از طرف مجلس هیئت مربوطه به مناطق نفتی جنوب رهسپار شدند.
در این زمان، مقاومت و مخالفت بی حد و حصر شرکت نفت انگلیس و ایران، واکنشهای بسیار شدیدی را ایجاد کرد و دقیقا در همان روز اول نخست وزیری مصدق، اعتراض شرکت نفت انگلیس و ایران به دولت تازه تاسیس از طرف سرویلیام فریزر رئیس هیئت مدیره این شرکت به آقای نخست وزیر بدین مضمون بود: «این شرکت نسبت به امکان چنین نقض قراردادی رسما معترض است و حتما باید اجرای قرارداد و نقض آن بر مبنای اصول متقابل حسن نیت و صداقت باشد و نمیبایست برای لغو آن هیچ اقدامی انجام شود و مفاد قرارداد و مقررات آن به وسیله هیچ قانون یا هیچ کسی تغییر داده شود.»
نکته بسیار مهم در این خصوص مقاومت و تهاجم ساختارشکنانه شرکت نفت انگلیس و ایران بوده که هم از حمایت مطلق دولت و حکومت بریتانیا برخوردار بود و هم از پوشش نفوذیها و رسانههای داخلی تحت حمایت خود بهره کافی میبرد.
بدین صورت که تقریبا در اوایل اردیبهشت ماه 1330 درباره وقایع ملی شدن نفت ایران روزنامه تریبون دناسیون فرانسه تحت عنوان "آیا بر سر نفت ایران دنیا به طرف جنگ سوم جهانی میرود؟" چنین نوشت: «تحولات پی در پی حوادث در ایران و استعفای ناگهانی دولت علاء، ایران را مجدداً بر سر زبانها انداخته؛ با دولت جدیدی که روی کار آمده است مداخله نظامی انگلیس و ایران بعید به نظر نمیرسد زیرا دولت بریتانیا با این دولت که سابقه مخالفت زیادی با انگلستان دارد، موافق نیست.»
در ادامه این یادداشت در روزنامه فرانسوی آمده که: «آیا این عمل خطرناک به جای حفظ حیات اقتصادی انگلستان به قطع ریشه اصلی زندگانی و اضمحلال کلی امپراتوری بریتانیا منجر خواهد شد؟ آیا دنیای امروز همان دنیای سال 1907 است که ایران را بی سر و صدا به دو منطقه نفوذ تقسیم کنند و مسئله را به همین سادگی خاتمه دهند؟ بلاشک مشکلی چنین عظیم با راه حلی چنین ساده پایان نخواهد یافت، مداخله انگلستان در ایران محتمل است که جهان را به سوی یک جنگ اجتناب ناپذیر پیش برد و جنگ سوم جهانی به نفع هر کدام از طرفین آمریکا و شوروی تمام و با نابودی و اضمحلال امپراتوری انگلستان توأم شود.»
کارکنان شرکت نفت ایران و انگلیس در حال ترک آبادان
روزنامه فری بورژوا چاپ سوئیس در نیمه دوم فروردین ماه 1330 یعنی چند روزی پس از تصویب ملی شدن نفت در مجلس ایران به انگلیسیها حمله کرده و به دفاع از حقوق ایران تحت عنوان «عصر خدعه و تزویر» چنین نوشته بود: «مجلس ایران پس از یک مبارزه طولانی و ممتد تحت تاثیر افکار عمومی رای به ملی شدن صنعت نفت در ایران داد. در برابر کوشش شرافتمندانه ملتی که میخواهد صاحب تنها منبع بزرگ ثروت ملی خود باشد، مدعیان دموکراسی چنان غضبناک شدند که بیتامل شروع به داد و فریاد و ناسزا به دولت و ملت و مجلس ایران کردند؛ البته این ناسزاها را با کلمات فریبنده خود مخلوط کردند و اما با شعار جلوگیری از نفوذ شوروی و حفظ اصل مقدس احترام به قراردادها، مجلس و ملت ایران را مورد حمله قرار دادند و ایرانیان را متهم به زورگویی و اعمال قدرت کردند.
انگلیسیها پس از تصویب قانون ملی شدن نفت، هیئت حاکمه ایران را احمق و فاسد میخواندند در صورتی که تا دیروز خود آنها مدافع هیئت حاکمه بودند. مجلس ایران را نماینده ملت ایران نمیشمارند در حالی که خود آنها در زمان جریان انتخابات این مجلس از حسن جریان آن ابراز خوشحالی میکردند و جامعه ایرانی را محروم از مظاهر تمدن جدید میخواندند، در صورتی که چنین وضعی محصول ظلم و استعمار چندساله خود آنهاست.
ملت ایران با جنبش قابل تحسینی که در راه احقاق حقوق خود کرده، لیاقت خود را به اثبات رسانیده است، دلسوزی خداوندان «خدعه و تزویر» برای خودشان بهتر است زیرا اگر ایرانیها نصف و حتی ثلث محصول فعلی منافع جنوب را به دست خودشان استخراج کنند باز بیشتر از امروز سود خواهند برد.»
نکته بسیار جالب این است که مطالب عنوان شده در روزنامه سوئیسی- «فری بورژوا» به وضوح شفافیت و صدق گفتار و کردار ملت ایران را نشان داده و به جهانیان اعلام داشته که تصمیم اعمال الغای قرارداد نفتی 1933 و جریان ملی شدن صنعت نفت ایران جزء لاینفک اجماع عمومی در ایران بوده و بدین جهت با خواسته جمعی صورت گرفته است و اما از نظر استعمارگران در رسانههای خود مانند روزنامه سندی دیسپاچ چاپ انگلستان به قلم «لرد وانسیتارت» لیدر معروف محافظهکار مجلس اعیان انگلیس آمده بود:
«وقایع ایران در تعیین سرنوشت انگلستان تاثیر بسزایی دارد و اهمال دولت انگلیس در این مورد به اضمحلال امپراتوری انگلستان منجر خواهد شد؛ تصمیم مجلس ایران دائر بر ملی کردن صنعت نفت در سراسر کشور، هم خطرناک و هم غیر قابل تحمل است و باید یا از طریق مسالمت و اگر نشد از طریق اعمال قدرت از اجرای این تصمیم جداً جلوگیری کرد، دولت کارگری انگلیسی یا قادر به مقابله با این وضعیت است یا نیست؛ اگر نیست باید در این موقعیت حساس جای خود را به دولت مقتدر دیگری بدهد، منافع نفتی انگلستان در ایران با منافع آن در کانال سوئز قابل مقایسه نیست و اگر دولت انگلیس با سهلانگاری خود کانال سوئز را در حال از دست دادن است ، نمیتواند در مورد نفت ایران اینقدر اهمال و سستی کند.»
روایت ملی شدن صنعت نفت ایران در روزنامه «امانیته» فرانسه این چنین بیان شد: «ملی شدن صنعت نفت در ایران در سراسر خاورمیانه مانند بمبی صدا کرده است؛ پس از مدتها که در دنیا به خصوص در خاورمیانه نسبت به مجلس و هیئت حاکمه ایران اظهار بدبینی میشد، حال ناگهان ورق برگشته است و در تمام خاورمیانه عمل متهورانه و جسورانه مجلس ایران که تحت تاثیر افکار عمومی صورت گرفته با تحسین و تمجید فراوانی روبرو شده است. ایران پس از این واقعه اعتبار و اهمیت فوقالعادهای در جهان کسب کرده و ملل شرق میانه میخواهند این اقدام ایران را سرمشقی برای خود قرار دهند. وقایع ایران، خاورمیانه را به جنبش در آورده است، این جنبش و هیجان محصول قرنها ظلم و ستم انگلستان بوجود آورده و تهدید یا تطمیع انگلستان و پشتیبانی آمریکا هیچکدام قادر به خاموش کردن این هیجان عمومی نخواهند شد.»
اعضای هیئت خلع ید انگلستان از نفت ایران
در اسناد روابط خارجی آمریکا که گزیدهای از مکاتبات صورت گرقته از وزارت خارجه آمریکا – وزیر خارجه آمریکا دین آچسن - به سفارت خودشان در ایران در اواخر اسفند ماه و دقیقاً در تاریخ بیست و ششم اسفند 1329 صورت گرفته، نکات درخور توجهی دیده میشود.
در بخشی از آن عنوان شده است: «در حالی که ایالات متحده به طور کلی با ملی کردن نفت موافق نیست ولی حق دولتهای مستقل را در مبادرت به چنین اقدامی به رسمیت میشناسد (که مسلما این بخش از گزارش در خصوص تعیین شرایط خاص بمنظور ورود و حضور در استخراج از منابع نفتی ایران است که پس از مرداد 32 با تشکیل کنسرسیوم نفتی شرکای آمریکایی نیز وارد عمل شدند)، مشروط بر آنکه غرامت منصفانه و فوری پرداخت شود ولی این سیاست نبایستی به هیچ عنوان در خارج تبلیغ شود زیرا ممکن است دولتهای خارجی را به این امر تشویق کند.»
در بخش دیگری از مکاتبات وزارت خارجه آمریکا عنوان شده است: «وزارت خارجه در حال حاضر تنها اظهار امیدواری میکند که ایران و شرکت نفت انگلیس به توافقهای رضایت بخشی دست یابند و جریان نفت به بازارهای جهانی ادامه یابد و منافع هر دو طرف در نظر گرفته شود. در اصل ما این بیم داریم که دولت انگلیس یا شرکت نفت و یا هر دو به اقدام عجولانه دست بزنند و با ارسال یادداشتهای شدیداللحن بیشتری مانند یادداشتی که پیش از اقدام مجلس در مورد ملی کردن نفت صادر شد آثار نامطلوبی از خود به جای بگذارد. وزارت خارجه عقیده دارد این تصور که اقدام مجلس بیانگر احساسات حاکم در ایران نیست و همین طور اگر شرکت نفت به اقداماتی مبادرت ورزد یا قول و قرارهایی بدهد به این امید که رای مجلس را باطل اعلام کند کاریست بس خطرناک و باید مواظب بود که ایران آمریکا را به چنین نوع دخالتی متهم نکنند و سعی خواهیم کرد انگلیس را از روشهای سال 1933 بر حذرداریم.
وزارت خارجه آمریکا بر این باور بود که مراجعه به دیوان دادگستری بینالمللی، سازمان ملل متحد یا اقداماتی از این نوع احتمالاً نمیتواند از ملی شدن بدون به کار بردن زور ممانعت به عمل آورد. افزون بر آن افشای تاریخچه نفت در مراجع بین المللی ممکن است در غرب شکاف زیادی پدید آورد و به ویژه آسیا و جهان اسلام را از ما رویگردان کند اما از آنجایی که وزارت خارجه به اهمیت فراوان نفت ایران برای انگلستان واقف است با بریتانیا از نزدیک گفتگو و مشاوره میکند و در جایی که ممکن باشد از آن کشور نیز پشتیبانی خواهد کرد.»
در فراز آخر این گزارش نیز آمده: «ایران تا این زمان ظاهرا نمیداند که ملی کردن را چگونه به مرحله اجرا درآورد و طی دو ماه آینده برخورد ماهرانه و جدید شرکت نفت انگلیس و ایران با هدف آینده نگری میتواند عامل اطمینان بخشی برای شرکت در ادامه فعالیت در ایران باشد.
به عنوان مثال مدیریت انحصاری و فروش نفت ایران باید به نحوی باشد که به اخراج انگلیسیها یعنی نتیجهای که به عقیده ما بر اثر مقاومت قاطعانه شرکت نفت انگلیس در برابر ملی شدن حاصل خواهد شد، نینجامد.
انتهای پیام/