گیتیپسند با بیان اینکه سیاستگذاری فارغ از جنسیت بیمعناست، گفت: نقشهای خانوادگی زنان در تعارض با بهرهوری دانشگاه قرار گرفته است و «مادرپذیر» کردن دانشگاهها یک گام اولیه و حداقلی است.
به گزارش خبرنگار حوزه زنان و خانواده ، در روزهای گذشته دفتر مطالعات راهبردی جنسیت و علم (خانش) با همکاری مشاور رئیس دانشگاه شریف در امور بانوان، یک نشست علمی با عنوان «دانشگاه دوستدار خانواده» برگزار کرد که در این همایش درباره ضرورت پرداختن به این موضوع، پیشینه و ادبیات بحث دانشگاه دوستدار خانواده در دنیا، چگونگی تعریف دانشگاه دوستدار خانواده در نگاه بومی و چالشهای واقعی در مسیر دوستدار خانواده شدن دانشگاهها صحبت شد. در ادامه این نشست تجربیات دانشجویان در این زمینه مطرح شد. میزگردی نیز با حضور اساتید و مسئولان دانشگاه شریف برگزار شد و پس از آن از سایت «شریف دوستدار خانواده» رونمایی شد.
دکتر فاطمه گیتیپسند، دکترای آموزش عالی و پژوهشگر حوزه زن و خانواده، یکی از سخنرانان این نشست علمی بود که درباره چرایی و ضرورت پرداختن به مسئله دانشگاه دوستدار خانواده، پیشینه و ادبیات بحث دانشگاه دوستدار خانواده در دنیا و موقعیتی که در نگاه بومی نسبت به این ادبیات و مفهوم قابل اخذ است، صحبت کرد.
پیشینه و ادبیات «دانشگاه دوستدار خانواده» در دنیا
گیتیپسند در تشریح پیشینه و ادبیات موضوع دانشگاه دوستدار خانواده و چگونگی به وجود آمدن این مفهوم در سطح جهانی، به رونق گرفتن مطالعات روانشناسی صنعتی و سازمانی در 50 سال گذشته و مسئله اصلی این مطالعات یعنی افزایش بهرهوری اشاره کرد و گفت: تقریباً از 50 سال گذشته مطالعات روانشناسی صنعتی و سازمانی خیلی در دنیا رواج پیدا کرد. مسئله اصلی این روانشناسی صنعتی و سازمانی، افزایش بهرهوری نیروی کار است. برای اولین بار کیفیت روانی نیروی انسانی و عواملی که میتواند این نیروی انسانی را به لحاظ روانی قدرتمندتر کند برای اینکه بتواند تکالیف حرفهای و تخصصی خودش را بهتر انجام دهد، مورد توجه قرار گرفت. در همین راستا مطالعاتی شروع شد درباره بحث دریافتهایی که هر فرد در فضای کار خودش دارد، تعارضاتی که درک میکند و گرفتاریهایی که به لحاظ روحی با آنها روبرو میشود و این مسئله مورد مطالعه قرار گرفت و در یک بازه 20 ساله با انفجار مطالعات در حوزه روانشناسی سازمانی و روانشناسی کار مواجه شدیم.
این پژوهشگر حوزه زنان و خانواده به نتایج مطالعات روانشناسی سازمانی اشاره کرده خاطرنشان ساخت: این مطالعات نشان داد یکی از تعارضات بسیار جدی که افراد در دوره کاری و حرفهای خود درک میکنند تعارضات نقش خانوادگی و نقش حرفهای است. این تعارضات فرد را به سه گرفتاری مبتلا میکند. در دسته اول این تعارض نقش حرفهای و خانوادگی موجب کاهش کیفیت و کارایی نیروی انسانی میشود. فرد به محض اینکه بین نقشهای خانوادگی و کاری تعارض و تنش احساس کند دچار یک فشار روانی و روحی میشود که کیفیت کار او را در محل کار کاهش میدهد. اگر بتواند از این مرحله عبور کند معمولاً به این نقطه میرسد که بین کیفیت در محل کار و کیفیت نقشهای خانوادگیاش یکی را اولویت میدهد و یکی را از متن به حاشیه منتقل میکند و این هم به نفع فضای کاری اتفاق میافتد. یعنی اگر فرد در فضای کاری خودش تعارضات نقشی را احساس کند معمولاً نقشهای خانوادگیاش بیکیفیتتر میشوند، تضعیف میشوند.
وی ادامه داد: سومین چیزی که در روانشناسی صنعتی درک کردند این است که این تعارضات نقشی، منجر به احساس یأس و سرخوردگی و بی انگیزگی میشود و این احساس بی انگیزگی منجر به این میشود که فرد تکالیف حرفهای خودش را ضعیفتر انجام میدهد. لذا این ادبیات در دنیا تولید میشود که ما چه کار کنیم که بتوانیم تعادل بین نقش خانوادگی و حرفهای افراد برقرار کنیم؟ و به این سمت میروند که سیاستهایی اتخاذ کنند که بتوانند این معضل را به صورت شایستهای رفع بکنند. این ادبیات در فضای حرفهای و صنعتی تولید میشود.
این پژوهشگر حوزه زنان و خانواده در ادامه به یکی دیگر از زمینههای به وجود آمدن مبحث دانشگاه دوستدار خانواده از منظر برابری جنسیتی پرداخت و توضیح داد: تا یک دوره زمانی حضور زنان در آموزش عالی جدی نیست ولی از یک مقطعی شاهد انفجار حضور زنان در آموزش عالی هستیم. که این حضور پررنگ زنان در آموزش عالی تبعات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به دنبال داشت. اما به نسبت این حضور جدی خانمها در آموزش عالی یک اتفاق دیگری هم میافتد. در دانشگاهها بستر برای حضور مداوم و پایدار خانمها وجود ندارد. خانمها به دلیل نقشهای خانوادگیِ مادری و همسری، در مقاطعی مجبور میشوند فضای دانشگاه را ترک کنند و یا دچار رکود علمی و رخوت میشوند.
گیتیپسند تلاقی این دو مسئله با هم یعنی از یک طرف فراهم نبودن بستر دانشگاه برای حضور پایدار خانمها و از طرف دیگر ادبیاتی که در فضای کاری و شغلی درباره لزوم کاهش تعارضات نقشی برای افزایش بهرهوری به وجود آمده بود را زمینههای شکلگیری موضوع دانشگاه دوستدار خانواده عنوان کرد.
وی در تأیید این مسئله افزود: اگر شما سایت دانشگاههای خارج از کشوری که این ادبیات را دارند و تاریخچه خودشان را میگویند، بررسی کنید معمولاً دانشگاه دوستدار خانواده از دو جا پیگیری میشود. یکی دفتر برابریهای جنسیتی است که دغدغه اصلی آنها برابریهای جنسیتی و فرصت حضور برابر خانمها است که از این منظر مطالباتی را مطرح کردند و شاخصهایی برای دانشگاهها طراحی کردند که ما به کدام دانشگاه میگوییم دوستدار خانواده؟ چه خدماتی بدهد ما میگوییم دوستدار خانواده؟ و یا اینکه این ادبیات از منظر افزایش بهرهوری پیگیری میشود که محوریت آن مبتنی بر دغدغههای توسعه فضای حرفهای و منابع انسانی است. به اصطلاح میگویند ما میخواهیم کارایی منابع انسانی خودمان را بالا ببریم.
گیتیپسند با تأکید بر اینکه دغدغه اصلی در موضوع دانشگاه دوستدار خانواده دغدغه بهرهوری است، گفت: اگر ادبیات این بحث را در سطح جهانی پیگیری کنید میبینید دغدغه اصلی حفظ سطح مشارکت مادر و پدری است که دانشجو هستند. میگویند ما میخواهیم او را در دانشگاه در سطح عالی داشته باشیم. چون این را میخواهیم موانع حضورش را برطرف میکنیم. به همین دلیل این ادبیات در دانشگاههای دنیا متولد میشود.
وی با اشاره به ابعاد جدیدی از دانشگاه دوستدار خانواده گفت: هرچه جلوتر میآییم این مسئله ابعاد جدیدی به خود میگیرد. یعنی اگر قبلاً مسئله افزایش بهرهوری و مسئله زن و برابری جنسیتی بوده، میبینید مسئله ابعاد دیگری هم پیدا میکند. مثلاً بعضی دانشگاهها به دانشجویی که به جز نقش همسری و نقشهای خانوادگی، موانع دیگری برای حضور مؤثر و پایدار در دانشگاه دارد؛ به عنوان مثال پدر و مادر سالمند در خانه دارد و یا معلول در خانواده دارد، در این موارد هم دانشگاه خودش را موظف کرده تحت همین عنوان دانشگاه دوستدار خانواده خدماتی برای برطرف کردن این دغدغه افراد بدهد تا بتواند آنها را در سطح عالی در دانشگاه داشته باشد.
میخواهیم این ماده خام را بگیریم و صورت خودمان را به آن بزنیم
این پژوهشگر حوزه زنان و خانواده در تشریح نوع نگاه مسئولان برگزارکننده نشست دانشگاه دوستدار خانواده گفت: ما در این همایش مراد دیگری از بحث دانشگاه دوستدار خانواده داریم. ما میخواهیم این ماده خام را بگیریم و صورت خودمان را به آن بزنیم با تمایزهای فرهنگی و ظرفیتهایی که در مبانی خودمان داریم. اگر شما FFUرا سرچ کنید، ادبیات دارد؛ دانشگاههایی هستند که سالهاست طبق قواعد FFU دانشگاه خودشان را ارزیابی میکنند. ولی ما بیش از این از دانشگاه دوستدار خانواده توقع داریم و میخواهیم حداکثر بهرهبرداری را از این عنوان کنیم.
اصل مسئله دانشگاه دوستدار خانواده، فراجنسیتی است
گیتیپسند تأکید کرد: ما تنها دغدغه برابری جنسیتی یا دغدغه زنان در آموزش عالی را نداریم و به دوستان برگزارکننده نشست هم عرض کردم که خیلی مراقبت کنیم که این واژه به تسخیر بحثهای زنان در نیاید چون واقعاً بیش از بحث زنان است.این نکته مهمی است که ما مفهوم را خیلی گستردهتر ببینیم و این مسئله را به مسئله زنان تقلیل ندهیم. این مسئله بیش از مسئله زنان است. اگرچه این مسئله وقتی شما با برش زنانه به آن نگاه میکنید یک نوع سیاستی را میطلبد؛ یک نوع تغییر و تحولی در دانشگاه را میطلبد و وقتی هم که با نگاه مردانه نگاه میکنیم سیاستهای دیگری را میطلبد. اما اصل مسئله دانشگاه دوستدار خانواده، مسئله فراجنسیتی است.
مادرپذیرکردن دانشگاهها یک گام اولیه و حداقلی
گیتیپسند ضمن تاکید دوباره بر این مسئله که اصل مسئله دانشگاه دوستدار خانواده صرفا مسئله زن و خانواده نیست، درباره ضرورت بحث مادرپذیر کردن دانشگاهها گفت: در وضعیت فعلی که دانشجویان دختر ما در دانشگاهها بسیار زیاد هستند و دانشگاههای ما ساختار عمدتاً «مردواره» دارند، و سیاستگذاریهای ما عموما جنسیتی نیستند؛ فارغ از جنسیت به سیاستگذاری پرداختیم. در حالی که مسئله جنسیت یک مسئله واقعی است. حالا در این وضعیتی که ما هستیم، یک گام حداقلی و اولیهاش میشود بحث تحول آموزش عالی زنان و خدماتی که میشود به مادران داد و مادر پذیر کردن دانشگاه اینجا مطرح میشود.
وی در ادامه تاکید کرد: با این حال یک تمایزی بین بحث مادر پذیر کردن دانشگاه و مسئله زن و خانواده و دانشگاه دوستدار خانواده وجود دارد. در دانشگاه دوستدار خانواده صرفا مادر پذیرکردن دانشگاه مد نظر ما نیست.
دانشگاه و رسالت هویتبخشی به افراد
گیتیپسند با اشاره به خوانشهای مختلف از دانشگاه دوستدار خانواده گفت: در خود وزارت علوم، در دانشگاهها، و مخاطبان مختلف دیگر وقتی بحث دانشگاه دوستدار خانواده میشود، بلافاصله مطرح میکنند که غرض شما این است که الان فرزندآوری ضعیف شده این را ارتقا دهید؟ میخواهید زنان سهم بیشتری در آموزش عالی داشته باشند؟ شاید اینها هم وجود داشته باشد اما دغدغه اصلی بسیار گستردهتر است؛ اگر ما رسالتهای دانشگاه را بیش از رسالت آموزشهای تخصصی متناسب با رشته تحصیلی و شغلی بدانیم. برای دانشگاه رسالتی در زمینه هویتبخشی به افراد و مسئولیت نسبت به جامعه قائل باشیم. این فرق میکند با زمانی که دغدغه ما فقط بهرهوری باشد. این نگاه و رویکرد نسبت به دانشگاه دوستدار خانواده وجود دارد که الان هم میبینیم خدماتی که در دانشگاه ارائه میشود معمولاً رفاهی و فیزیکی است. یعنی توجه به خانواده اولویت نیست.
وی در ادامه سوالاتی در این زمینه طرح کرد: آیا دانشگاه میتواند رسالتی نسبت به معنای زندگی که در من -دانشجو- تولید میشود، داشته باشد یا رسالتی ندارد؟ آیا دانشگاه نسبتی با سعادت و شقاوت من برقرار میکند یا نه صرفا جایی است که من آموزش علمی باید بگیرم و هیچ نسبتی با ابعاد شخصیتی و مبدا و مقصد من برقرار نمیکند؟ این هم مهم است که آیا ما فقط خانواده را در ازدواج قرار است ببینیم، در زن و مرد ببینیم؟ یا نه خانواده را به معنای گسترده میبینیم؟ ما برای تقویت قوام خانواده و کارکردهای خانواده در دانشگاه چه رسالتی برای خودمان قائل هستیم؟ آیا میتوانیم نسبتی با این مسائل در دانشگاه برقرار کنیم یا نمی توانیم؟ اصلاً جای این بحثها در دانشگاه هست یا خیر؟
گیتیپسند با طرح این سوال که آیا دانشگاهها نسبتی با هویت افراد و خانواده افراد برقرار میکنند، به یک پژوهش طولی در این زمینه اشاره کرد و گفت: در دانشگاه هاروارد یک پژوهش طولی انجام شده به این ترتیب که از فرد 16 ساله تا فرد 80 ساله در مقاطع مختلف سنی، کاری و تحصیلی را مورد مطالعه قرار داده است. هدف از این پژوهش این بوده که معنا و مفهوم زندگی، احساس رضایت از زندگی یک فرد 16 ساله تا فرد 80 ساله را فارغ از جنسیت، فارغ از تفاوت طبقاتی، سطح علمی و.... بررسی کند. اینکه چه عواملی باعث احساس خوشبختی و رضایت از زندگی در فرد میشود؟ در این پژوهش با فاصله بسیار زیاد و معنادار و قابل توجهی از فرد 16ساله تا فرد 80 ساله، وقتی به فرد مراجعه میکنند و میپرسند از زندگیات راضی هستی؟ احساس خوشبختی داری؟ چه معنایی از زندگی درک میکنی؟ فرد برمیگردد به خانواده، خودش را ارزیابی میکند، اگر از ارتباطات خانوادگیاش راضی باشد، از فضای خانواده راضی باشد، از رابطه پدر و مادرش، از پدری کردن پدرش و مادری کردن مادرش، رابطهاش با خواهر و برادرش، نسبتی که با فرزندان خودش برقرار میکند، اگر راضی باشد، اگر احساس انسجام خانوادگی را بکند، پاسخش مثبت بوده و گفته من فرد خوشبختی هستم. ولی فردی که این را نداشته در هر موقعیت اقتصادی، شغلی، سطح تحصیلی، کاری اشاره میکند که من احساس خوشبختی ندارم. در مولفههایی که دانشگاه هاروارد به عنوان عوامل خوشبختی و رضایت از زندگی آورده بود، عامل خانواده با فاصله بسیار زیادی نسبت به سایر مؤلفهها قرار داشت.
درک متقابل استاد نسبت به نقشهای خانوادگی دانشجویان، انگیزه علمی را هم افزایش میدهد
گیتیپسند با بیان اینکه ما باید دانشگاه را یک نهاد تربیتی ببینیم، نه فقط یک نهاد بسته علمی که میخواهد افراد را برای زندگی حرفهای و آمادگیهای شغلی آماده کند، گفت: دانشگاه را به عنوان همان تعبیر بسیار زیبای حضرت امام(ره) ببینیم که واقعاً یک ظرفیتی است برای گفتگو که دانشگاه کارخانه انسانسازی است و باید واقعا به این موضوع فکر کنیم، اگر دانشگاه را این گونه ببینیم، دانشگاه چه نسبتی با احساس خوشبختی من برقرار میکند؟ چقدر میتواند به من کمک کند؟
وی با اشاره به نوع رابطه فعلی دانشگاه و خانواده گفت: در حال حاضر در فرض خوشبینانه، دانشگاه نسبتی با خانواده برقرار نمیکند و حتی یک جاهایی نقش خانوادگی شما را تضعیف میکند.
گیتیپسند با اشاره به وضعیت نابسامان خانواده در کشورهای توسعه یافته، گفت: الآن آمار افسردگی و اضطراب و قرصهای آرامبخش و مشاوره و تنشهای خانوادگی در کشورهایی که توسعه یافتهاند، به مراتب بالاتر است. البته من هم متوجه هستم که این مسئله تک عاملی نیست. عواملی مثل شهرنشینی، فناوری، جدایی جدی که در افق زندگیهای ما از معنویت اتفاق میافتد و... اثر دارد. اما نقش خانواده هم بسیار پررنگ است. هر مقالهای که درباره نقش آموزش عالی سرچ کنید، معمولاً در پاراگراف اول یا دوم پژوهش با این جمله مواجه میشویم که دانشگاهها موتور توسعه و پیشرفت در هر کشوری هستند. پس کشورهایی که توسعه پیدا کردند باید وضع خانواده در آنها بهتر باشد اما شما این را نمیبینید. اتفاقا وضعیت خانواده و رضایت از زندگی دارد پایین میآید. این نشان میدهد که به مسئله خانواده به طور جدی در دانشگاه فکر نکردیم. یا اصلاً فکر نکردیم که نسبتی و بده بستانی بین اینها برقرار است. میتوانیم این رابطه را از رابطه حداقلی که یا در تمایز باهم هستند یا تداخل با هم دارند به یک رابطه سازنده تبدیل کنیم.
وی معتقد است: روح حاکم بر دانشگاه بیشتر از آنکه متمایل به یک سازمان علمی بدون روح یعنی روح سازمانی باشد، میتواند روح خانواده باشد. تجربه زیسته خیلی از ما موید این است که وقتی در دانشگاه با یک استاد روبهرو میشوید که به شما حسّ مادرانه یا پدران منتقل میکند، چقدر فضای علمی بهبود پیدا میکند. چقدر این مسئله محرک کار علمی است. چقدر استادی که شما را درک میکند که الآن در موقعیتی هستید که فرصت ویژه میخواهید که به نقشهای خانوادگی خود رسیدگی کنید، شما با چند برابر انگیزه بیشتر به کار علمی خود ادامه میدهید. پس ما میتوانیم نسبت پویایی بین دانشگاه و خانواده برقرار کنیم و خانواده را فقط به معنای یک خانم و یا یک والد نبینیم خانواده را به معنای کامل ببینیم. این رابطه یک طرفه نیست.
گیتیپسند با اشاره به اینکه این رابطه یکطرفه نیست و خانواده هم ظرفیتهای زیادی برای کمک به دانشگاه دارد، گفت: خانواده هم میتواند وظایفی را در قبال دانشگاه برعهده بگیرد. ما نمیخواهیم این را یک جاده یک طرفه در نظر بگیریم که فقط دانشگاه است که باید به مسئله خانواده فکر کند. خانواده هم ظرفیتهای زیادی در کمک به دانشگاه دارد. وقتی یک نفر نقشهای خانوادگیاش تضعیف میشود، خودتان هم شاید درک کرده باشید، در موقعیتهای تحصیلی و کاری وقتی فشار خانوادگی روی ما بالا میرود از ایفای نقشهای شغلی و تحصیلی ناتوان میشویم. خانوادهای که بستر مناسبی برای حضور فارغ البال یک دانشجو در دانشگاه فراهم میکند؛ درواقع به دانشگاه خدمت میکند. پس از این سمت هم اگر خانواده درک متقابل نسبت به دانشگاه داشته باشد، خیلی میتواند به کمک و همراهی دانشگاه بیاید. من میخواستم یک طرح مسئله و ابهام زدایی کنم که دانشگاه دوستدار خانواده را اصلاً جنسیتی و زنانه نبینیم. اگرچه برش زنانه دارد. اگرچه دقتها و سیاستهای خاصی در ارتباط با جنسیت دارد. از آن طرف هم دانشگاه را فقط خدمات دهنده به خانواده نمیبینیم.
غرب اول خانواده را از دست داد و همپای سقوط آن، نهادهای دیگر هم ضعیف شدند
وی در جواب منتقدین به مسئله دانشگاه دوستدار خانواده و در بیان اهمیت خانواده و ضرورت توجه به خانواده و حمایت از آن گفت: تا بحث دانشگاه دوستدار خانواده مطرح میشود یک عده میگویند اینها باعث رکود علمی میشود. شما میخواهید دانشگاه را مهدکودک کنید. یک فضای خانوادگی به وجود میآید که اینها باعث تضعیف فضای دانشگاه و کند شدن مسیر علمی میشود. این خیلی بستگی دارد که ما داریم از چه زاویهای به این مسئله نگاه میکنیم؟ اشاره میدهم شما را به یک کتاب خوب و پرفروش که در آمریکا منتشر شده با عنوان "چگونه غرب خدا را از دست داد". در آنجا میگوید همه تصور و باورشان این هست که غرب اول خدا را کنار گذاشت و بعد به واسطه این خانواده در غرب افول کرد. اما با آمار و استنادات قوی نشان میدهد غرب اول خانواده را از دست داد و همپای سقوط و تضعیف نهاد خانواده نهادهای دیگر هم تضعیف شدند. حتی خود نهاد علم تضعیف شد. میگوید بحران مالی کشورهای اروپایی هم به این مسئله مرتبط است. با آمار و ارقام میگوید هر یک درصد فرد بالای 65 سال که به جامعه اروپایی اضافه میشود 7 درصد بدهیهای کشور اضافه میشود. یعنی رابطه مستقیم بین خانواده و توسعه اقتصادی بر قرار است. میگوید مشارکت سیاسی پایین میآید. وقتی شما نیروی جوان و خانوادههای منسجمی ندارید، تنشهای سیاسی بالا میرود. همچنین مشارکت سیاسی تضعیف میشود. جوانها ریسکپذیری بیشتری دارند اگر جوانان در کشور کم باشند، جوانان مشکلات روانی داشته باشند، از زندگی خانوادگی خود راضی نباشند به لحاظ سیاسی برای کشورها ضرر دارد.
قرار نیست ما با طرح بحث دانشگاه دوستدار خانواده سطح علمی دانشگاه را پایین بکشیم
وی در پایان خاطرنشان کرد: قرار نیست ما با طرح بحث دانشگاه دوستدار خانواده، دانشگاه را تضعیف کنیم و سطح علمی دانشگاه را پایین بکشیم. اتفاقاً با این طرح بحث، دانشگاهها با قوت بیشتری مسیر علمی خودشان را طی میکنند. اما اگر قرار بود قبلاً این مسئله تعارضات نقشی را فرد با تکیه بر استعداد و توانایی خودش، همراهی همسرش و همراهی خانوادهاش حل کند؛ دانشگاه میتواند بستری را فراهم کند که فرد بدون این همه هزینه مادی و معنوی بتواند نقش خودش را بهتر ایفا کند و ما میتوانیم به گونهای در دانشگاه سیاستگذاری کنیم که هزینههای فردی را کاهش دهد. لازمه ورود به بحث، این مقدمات هست تا با هم در چگونگی نگاه به مسئله دانشگاه دوستدار خانواده هم افق شویم.
انتهای پیام/