ایالاتمتحده پس از جنگ جهانی دوم که به یک قدرت بزرگ بینالمللی تبدیل شد هدف اصلی راهبردی کلان خود را به چالش کشیدن منطقه اوراسیا قرار داد.
گروه بینالملل - زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی آمریکا در دوران ریاستجمهوری کارتر در کتابی به نام «تخته شطرنج بزرگ:برتری مطلق آمریکا و بایستههای ژئواستراتژیک» توصیههایی را برای استمرار موقعیت برتر آمریکا مطرح کرده که بر اساس آن میتوان هراس این روزهای آمریکا از نزدیکی احتمالی چین و روسیه در جنگ اوکراین را ت
شطرنج بینالمللی
او در آن کتاب از پنج کشور فرانسه، آلمان، روسیه، چین و هندوستان به عنوان بازیگران اصلی یاد کرده و پنج کشور دیگر شامل اوکراین، آذربایجان، کره جنوبی، ترکیه و ایران را کشورهایی دانسته که در جغرافیای سیاسی جهان «نقش محوری» دارند.
به نظر برژینسکی برای اولین بار در تاریخ پس از فروپاشی شوروی شاهد جهانی هستیم که قدرت برتر بینالمللی در آن، از اوراسیا نیست. بر همین اساس است که او برای استمرار برتری آمریکا توصیه میکند قدرتهای اوراسیایی کنترل شوند. او میگوید این کار از طریق مدیریت کمهزینه منطقهای موسوم به «بالکان -اوراسیا» امکانپذیر است زیرا این منطقه اولین جایی است که قدرتهای اوراسیا برای افزایش قدرت بینالمللی خود خواهان نفوذ در آن هستند. در واقع آمریکا باید خط مقدم خود را در نزدیکترین قسمت به مرزهای قدرتهای رقیب ایجاد کرده و نگه دارد و اجازه قدرتگرفتن هیچکدام از قدرتهای اوراسیایی شامل چین، روسیه، هند، ایران و ... را در آن ندهد.
برژینسکی، در این کتاب روسیه را خطرناکترین قدرت دانسته و هر دو قدرت روسیه و چین را رقیبانی در اوراسیا برای خود میداند. در سطحی پایینتر، اوکراین، جمهوری آذربایجان و قزاقستان را به عنوان کشورهای کوچک و مهم که ایالات متحده میبایستی آنها را در مقابل روسیه و چین به منظور جلوگیری از تسلط بر منابع نفت و گاز و منابع معدنی اوراسیا قرار دهد، توصیف میکند.
منطقه «بالکان-اوراسیا» که برژینسکی از آن نام میبرد جنوب غرب اروپا، آسیای مرکزی، حوزه خلیجفارس، خاورمیانه و بخشهایی از جنوب آسیا را در برمیگیرد و دایرهای است که به نظر او دارای شرایط ویژهای است به گونهای که دچار خلأ قدرت بوده و در نتیجه قدرتهای اطراف را به مداخله دعوت میکند اما این قدرتهای اطراف، چه روسیه و چین و یا دولتهای غربی هیچکدام نفوذ دیگری را در این منطقه نمیپذیرد.
پیشنهاد او برای نهایت بهرهگیری از این وضعیت، تقویت بیثباتی در این منطقه است زیرا میتواند به کاهش قدرت روسیه و سایر قدرتهای آسیایی بیانجامد یا دست کم از افزایش نفوذ آنها در این منطقه و در نتیجه افزایش قدرت بینالمللی آنها پیشگیری کند.
پیام مهم این کتاب آن است که دوره کشورگشایی قدرتهای بزرگ به پایان رسیده و تعامل کشورها با یکدیگر در قرن 21 چون بازی شطرنجی است که هرگاه کشوری با توجه به قواعد بازی، حرکتهای مناسبتری داشته باشد امتیاز بیشتری درصحنه بینالمللی کسب میکند. او استدلال میکند که قواعد بازی تغییر کرده و رابطه (یا رقابت) کشورها با یکدیگر همچون بازی شطرنجی است که تخصص در بازی و دسترسی به اطلاعات و البته تکیهبر امکانات اقتصادی موجبات پیروزی را فراهم میآورد. برژینسکی نتیجه میگیرد که به طور بالقوه خطرناکترین سناریو، ائتلاف بزرگ چین، روسیه و شاید ایران باشد.
در همین راستا، نگاهی به تاریخ نشان میدهد، هنگامیکه ایالاتمتحده پس از جنگ جهانی دوم به یک قدرت بزرگ بینالمللی تبدیل شد، هدف اصلی راهبردی کلان خود را بر چالش کشیدن منطقه اوراسیا و جلوگیری از شکلگیری فضای اوراسیای گرهخورده با منافع و تعاملات مثبت در سطح سیاسی و بازداری از تسلط آن بر آنچه جهان قدیم استوار بود، قرار داد.
این استراتژی در حقیقت بدین معناست که آمریکا همواره کوشیده است سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» را این بار در سطح جهانی به ویژه منطقه اوراسیا اعمال کند.
سیاستمدارن و اندیشمندان آمریکا از «برژینسکی»گرفته تا «برنت اسکاکرافت» (مشاور امنیت ملی، در زمان جورج بوش پدر) و «هنری کیسینجر» همواره نسبت به نزدیکی روسیه و چین و افزایش نفوذ مسکو در منطقه اوراسیا هشدار دادهاند.
با وجود این، شواهد جدید نشان میدهند که آنچه کابوس آمریکا بود در اوکراین در حال محقق شدن است.
رویکرد چین در جنگ اوکراین
از زمان آغاز تهاجم روسیه علیه اوکراین، چین از لحاظ اقتصادی به روسیه برای خرید نفت و گاز آن کشور کمک کرده است. همچنین، چین پهپادها، ریزتراشهها و سایر فناوریهایی را که کاربرد تجاری و نظامی دارند به روسیه فروخته است. با این وجود، پکن به روسیه اجازه خرید مهمات، توپخانه، پهپادهای مسلح و سایر تسلیحات را نداده است. این رویکرد چین میتواند تغییر کند و مقامهای ارشد دولت بایدن این هفته هشدار دادند که اطلاعاتی در اختیار دارند که نشان میدهد چین در حال بررسی ارائه حمایت مرگبار از روسیه است.
سخنگوی وزارت خارجه چین، اما در واکنش به این ادعا امریکا را به «تعقیب سایهها و تلاش برای بدنام کردن چین» متهم کرد. علیرغم آن که کاخ سفید شواهد خود را علنی نکرده، اما شواهد یادآور اطلاعاتی است که دولت بایدن پیش از حمله روسیه علیه اوکراین مطرح کرده بود.
"هارت" از مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی اشاره میکند که جنگ در اوکراین از بسیاری جهات برای چین خوب بوده است. جنگ اوکراین باعث شده روسیه بیشتر به چین متکی شود و توجه ایالات متحده رقیب اصلی چین را منحرف کرده است. با این وجود، چین نمیخواهد روسیه قدرتمندترین شریک آن کشور در صحنه جهانی در جنگ دچار وضعیتی بغرنج شود.
او میافزاید: «در مجموع، همسویی پکن با روسیه در درجه اول ناشی از نگرانیهای جمعی دو کشور در مورد ایالات متحده ناشی از رقابت با ایالات متحده است. هر چه رقابت مستقیم بین پکن و واشنگتن تشدید شود تمایل پکن برای تقویت روابط با مسکو را بیشتر خواهید دید. این مثلثی است که آنان با آن مواجه هستند.»
واکنش ایالات متحده چگونه خواهد بود؟
آمریکا، صرفنظر از اینکه چین قصد ارسال تسلیحات به روسیه داشته باشد یا خیر به دنبال آن است که کاری کند که چین به طریقی از تبعات این جنگ متضرر شود. یکی از محورهای مهم تلاش آمریکا در سالهای گذشته برای مهار قدرت چین تلاش برای ایجاد شکاف میان اتحادیه اروپا با پکن بوده است. به همین دلیل، این فرض که آمریکا در تلاش باشد در ماجرای اوکراین چین را به طریقی وارد مهلکه کرده و تحریمهایی را علیه این کشور وضع کند کاملاً منطقی به نظر میرسد.
دولت بایدن درباره «پیامد شدید» در صورت کمک چین به روسیه برای تکمیل تجهیزات نظامی آن کشور هشدار داده است. «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفته است: «ما در هدف قرار دادن شرکتها یا افراد چینی که تحریمهای ما را نقض میکنند تردید نخواهیم کرد».
اقتصاد چین در حال حاضر دچار مشکل شده است. با این وجود، اعمال تحریمهای بزرگ علیه چین که بازیگر اقتصادی بسیار بزرگ تری از روسیه است بر ایالات متحده و سایر کشورها نیز تاثیرات منفی خواهد داشت.
گذشت زمان و انجام بازی از سوی هر کدام از طرفها در جنگ اوکراین این مسئله را که مسائل به کدام سو حرکت خواهند کرد مشخص خواهد کرد.
انتهای پیام/