در واقع، روسها در میدان نبرد با اوکراینیها شکست نخوردند و بهخلاف چیزی که رسانههای جریان اصلی غربی روایت میکنند، تانکهای روسیه در خاک اوکراین زمینگیر نشدند؛ بلکه روسها در میدان سیاست آسیب دیدند و مجبور به تغییر تاکتیک در میدان نبرد شدند.
دویست روز پس از تهاجم نظامی روسیه به خاک اوکراین، کییف ادعا کرد که ارتش این کشور بخشهای وسیعی از جنوب و شرق را در جریان ضدحملهای برنامهریزی شده پس گرفته و ضربه سنگینی به نیروهای روسی وارد کرده است؛ ادعایی که با همراهی پرحجم رسانههای غربی دنبال شد اما این مساله تا چه اندازه واقعیت دارد؟ آیا ارتش اوکراین توانسته یک شکست نظامی بزرگ به ارتش روسیه وارد کند یا مساله، عقبنشینی خودخواستهی نیروهای روس است؟
به گزارش تسنیم، برای بررسی دقیق این مساله و پاسخ به این سوال که البته در روزهای ابتدایی جنگ هم مطرح شد، نیاز به بازخوانی علت اصلی شروع جنگ است؛ جنگی که حالا روایتهای مختلفی از آن وجود دارد و رسانههای غربی به دنبال مدیریت افکار عمومی در کشورهای خود هستند.
اساسا مساله اصلی که زمینه را برای ورود نظامی ارتش روسیه به خاک اوکراین و آغاز درگیریها فراهم کرد، تلاش مسکو برای ایجاد یک سرزمین حائل و میانی بین روسیه و اوکراینی بود که تلاش میکرد تا عضو اتحادیهی نظامی ناتو شود. روسها معتقد بودند که منطقه «دونباس» که ساکنین روستبار دارد و تمایل عمومی هم نسبت به حکمرانی روسیه در این مناطق برقرار است، میتواند بهترین انتخاب برای ایجاد یک منطقهی حائل بین این کشور و اعضای ناتو باشد.
اقدام ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در روزهای پیش از آغاز جنگ در به رسمیت شناختن دو جمهوری خودمختار دونتسک و لوگانسک نیز در همین راستا صورت گرفت.
اما چرا روسیه برای پایان دادن به این مساله، کییف را اشغال نکرد؟
شاید بهترین پاسخ به این سوال را باید از زبان خبرنگار خبرشناسشنید که چند ماه پیش به صورت میدانی در اوکراین حضور داشت و در این زمینه نوشت:
«چیزی که در این یک هفته حضور در اوکراین بهصورت خاص برای من یک دستاورد محسوب میشود، رسیدن به پاسخِ این سؤال است که «چرا روسیه در چندکیلومتری پایتخت اوکراین، متوقف شد و نهایتاً عقبنشینی کرد؟ آیا این مسئله، ارتباطی به مقاومت اوکراینیها دارد یا یک راهبرد از پیش تعیینشده از سوی مسکو بوده است؟»؛ سؤالی که تا در تهران بودم، جواب روشنی برایش نداشتم و همیشه بهصورت یک ابهام جدی در ذهنم بود.
مشاهداتی که در این چند روز از شهرکهای ایرپین و بوچا در حومۀ کییف و سفر به «چرنیگوف» در مرز بلاروس با اوکراین داشتم، به من اثبات کرد که ارتش روسیه در همان یکی دو روز اول، تمام موانع را کنار زده و خیلی راحت تا عمق خاک این کشور نفوذ کرده؛ بنابراین قاعدتاً نباید مشکلی برای فتح کییف هم میداشته است اما چیزی که این روند را متوقف کرده، اشتباه از آب درآمدن تحلیل ساکنین کرملین بوده است. روسها از ابتدا قصدی برای تصرف و یا اشغال کییف و سایر شهرهای اوکراین نداشتند و خیال میکردند بعد از این حجم از حضور نظامی در خاک این کشور، دولت اوکراین بهسرعت شروط مسکو را ـ عدم عضویت در ناتو، بهرسمیت شناختن شبهجزیره کریمه بهعنوان خاک روسیه و بهرسمیت شناختن استقلال جمهوریخواهی خودمختار دونتسک و لوهانسگ ـ میپذیرد و جنگ به پایان میرسد اما اینطور نشد.
با ایستادگی دولت اوکراین که با تهییج و تشویق آمریکا صورت گرفت، روسها که از ابتدا هم قصدی برای تصرف پایتخت و شهرهای دیگر نداشتند، از این مناطق عقبنشینی کردند و تمرکز خود را بر جبهۀ نبرد اصلی ـ یعنی دونباس ـ قرار دادند. فتح کامل «ماریوپول» و تصرف کامل «خرسون» از سوی ارتش روسیه هم صحت این تحلیل را مشخص میکند.
در واقع، روسها در میدان نبرد با اوکراینیها شکست نخوردند و بهخلاف چیزی که رسانههای جریان اصلی غربی روایت میکنند، تانکهای روسیه در خاک اوکراین زمینگیر نشدند؛ بلکه روسها در میدان سیاست آسیب دیدند و مجبور به تغییر تاکتیک در میدان نبرد شدند که البته میوهاش را هم در دونباس چیدند.»
رویدادهای چند روز اخیر را هم میتوان در همین زمینه تحلیل کرد؛ یعنی نیروهای نظامی روسیه که در مناطق مختلف اوکراین با ارتش این کشور درگیر بودند، حالا برای تمرکز بر منطقهی دونباس و همچنین ادامهی عملیات در جنوب – یعنی مناطقی مانند میکولایف و اودسا – اقدام به عقبنشینی از مناطق دیگر نظیر خارکیف کردهاند.
این تحلیل حتی از سوی سیاستمداران اروپایی نیز مورد تایید قرار گرفته است. به عنوان مثال، «گرگور گیسی» قانونگذار حزب چپ آلمان روز جمعه اعلام کرد که درگیری میان روسیه و اوکراین از طریق برگزاری مذاکره می تواند حل و فصل شود. این قانونگذار آلمانی تاکید کرد که «از نظر نظامی نمی توان روسیه را شکست داد و اوکراین توانایی برنده شدن در نبرد با روسیه را ندارد.»