با توجه به اهمیت حضور ابرقدرتهایی همچون روسیه و چین و وضعیت سیاسی و اقتصادی کشورهای ترکزبان، ایده تشکیل ارتش توران، بسیار خام، بلندپروازانه و دور از دسترس به نظر میرسد.
به گزارش گروه بینالملل ، در بخش نخست این گزارش، به این اشاره شد که «دریاسالار جهاد یایجی»، مبدع نظریه وطن آبی، معتقد است که تنش در قزاقستان، بر کل کشورهای ترک تأثیر میگذارد و لذا باید، ایده تأسیس «ارتش توران» عملی شود.
همچنین به این اشاره شد که پیشنهاد تأسیس ارتش توران، ایده ماجراجویانه جدیدی است که میتواند ترکیه را با دردسرهای منطقهای و بینالمللی جدیدی روبرو کند. یکی از این دردسرها، کشاندن پای ترکیه به بازی قدرتهای بزرگی همچون آمریکا، روسیه و چین است.
قزاقستان، بهانهای برای تحریک ملیگرایی ترکی
دریاسالار یایجی، یک فرمانده دریایی بسیار باهوش و باتجربه است و دانش و تخصص کمنظیری در مسائل پیچیده حقوق، مرز و قلمرو دریایی، امنیت خطوط کشتیرانی، تهدیدات تسلیحات دریایی و امنیت آبی دارد. با این حال، او در حوزه سیاست، به شدت ملیگرا و بهتزده است و ترجیح میدهد وقایع منطقه را نه بر اساس منطق واقعگرایانه، بلکه از منظر منافع قومی و نژادی بررسی کند.
دریاسالار یایجی آسمان را به ریسمان بافته و ادعا میکند که آمریکا و روسیه، با هدف مهار چین، همدست هم شده و قزاقستان را در شرایط سخت قرار دادهاند!
یکی دیگر از ادعاهای عجیب یایجی، این است که ورود نظامیان ارمنستان به قزاقستان، تهدیدی علیه کشورهای ترک است و نباید به چنین موضوعی بیاعتنا بمانند. او حتی مدعی است که ولادیمیر پوتین، در حال شوراندن صربها علیه دوستان بوسنیایی ترکیه است و میخواهد در اوکراین، دریای سیاه، قفقاز و آسیای میانه و کل منطقه، شرایط را برای ترکها سختتر کند.
وی در ادامه به توجیه اقتصادی موضوع پرداخته و گفته است: «قزاقستان در کانون پروژه یک کمربند یک جاده چین و همچنین نقطه کانونی استراتژی انرژی جهانی و منطقهای روسیه قرار دارد. علاوه بر این، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان اورانیوم در جهان قزاقستان است و اورانیوم حیاتیترین ماده در سوخت هستهای، خودروهای الکتریکی و انرژی سبز در دوره آینده خواهد بود. چین نیاز اورانیوم خود را برای 10 تا 12 سال ذخیره کرده است. نیمی از تولید اورانیوم قزاقستان به چین میرود. بخش بزرگ دیگر مربوط به روسیه است. آمریکا و روسیه در مهار چین، توافق دارند.»
ترکیه و سنت فرصتطلبی منطقهای تاریخی
چنین به نظر میرسد که رویدادهای قرهباغ در سال 2021 میلادی، ترکیه را به این جمعبندی رسانده که میتواند به یک قدرت منطقهای بزرگتر تبدیل شود. اما واقعیت این است که بین وقایع قزاقستان و قرهباغ، تفاوت مهمی وجود دارد.
قزاقستان، موقعیتی بسیار مهمتر از ارمنستان و جمهوری آذربایجان دارد و مأمنی برای رقابتهای 3 ابرقدرت بزرگ همچون آمریکا، چین و روسیه است. اما ظاهراً تیم اردوغان نگرش دیگری دارد و به شدت به دنبال آن است تا با برجستهسازی نقش تشکیلات دولتهای ترک، از نَمَد تَنِش در قزاقستان، کلاهی گرم و خوب فراهم آورد. اما مطالعه اجمالی ادوار پیشین تاریخ ترکیه، نشان میدهد که این جمعبندیهای غلط در مورد قفقاز و آسیای میانه، در تاریخ این سرزمین، پیشینهای طولانی دارد.
در سالیان پیش از جنگ جهانی نخست، 3 ژنرال نامدار سپاه عثمانی یعنی «انورپاشا»، «جمال پاشا» و «طلعت پاشا»، کل اختیارات را در دست گرفته بودند و سلطان عثمانی، عملاً کارهای نبود. این 3 ژنرال، در اثنای جنگ نخست با آلمان رفاقت خود را عمیقتر کردند.
مهمترین انگیزه آنان، این بود که در اروپا، راهی برای رقابت با قدرتهایی همچون فرانسه، انگلیس، آلمان و اتریش وجود نداشت و عثمانی نمیتوانست در این جبهه، به دوران شکوه بازگردد. اما چنین تصور میشد که روسیه ضعیف شده و همراهی با آلمان، میتوان منجر به پیشروی عثمانی در قفقاز شود.
این ایده خام و فرصتطلبانه در کنار زرنگی دیپلماتها و فرماندهان آلمان، عثمانی را وارد جنگ عظیمی کرد که اصلیترین دلیل آن، ارزیابی غلط و ناقص از میزان توانمندی دفاعی روسیه و تبحر فرماندهان این کشور بود.
حالا نیز به شکلی دیگر، همین رویداد در حال تکرار شدن است و ظاهراً ترکیه نمیتواند این واقعیت را ببیند که در چنین بازی بزرگانی، راه برای تأسیس یک ارتش مشترک بر مبنای اشتراک زبانی و قومی وجود ندارد.
منتقدین چه میگویند؟
نوع نگرش رسانههای ترکیه به تحولات قزاقستان، مُنفَک از دوقطبی سیاسی مرسوم بین جریانات سیاسی این کشور نیست. رسانههای وابسته به آکپارتی، معترضین را تروریست و عامل توطئهگران و دشمنان خارجی قلمداد میکنند و معتقدند که دولت اردوغان باید تمام قد در کنار توکایف بایستد.
اما رسانههای مخالف اردوغان، بر این باورند که قزاقستان، دارای یک ساختار سیاسی و حکومتی خودکامه و گرفتار در دام فساد مالی است و دلیلی برای دفاع تمام قد از دولت این کشور وجود ندارد.
«طاها آک یول» از تحلیلگران پیشکسوت ترکیه، در روزنامه «قرار»، به بررسی موضوع قزاقستان و جهان ترک پرداخته و گفته است: «سرزمین کنونی ترکیه، همان کشوری است که نه تنها در عرض صد سال اخیر، بلکه فراتر از آن و در یک بازه زمانی صد و پنجاه ساله، تجربیات ارزشمندی در حوزههای دموکراسی، مشروطهخواهی، پارلمان، تفکیک قوا، نظام چند حزبی و انتخابات آزاد و سالم دارد. لذا چنین کشوری نباید اعتبار سیاسی و ارزشهای فکری و اخلاقی خود را به پای کشوری خرج کند که هنوز در دوره خوانین فئودال باقی مانده و راضی نیست که هیچکدام از قواعد اولیه دموکراسی و سیاست آزاد را بپذیرد.»
حالا در ترکیه، علاوه بر رسانههای دولتی، بخش اعظم رسانههای خصوصی نیز حامی اردوغان و حزب حاکم است و تعداد معدودی رسانه خصوصی مستقل وجود دارد که به وضعیت موجود انتقاد کند. این رسانهها، بیانیه «سازمان کشورهای ترک» و تروریست قلمداد کردن معترضین به گرانی را باعث تأسف میدانند.
آیا ایده تشکیل ارتش توران، شدنی است؟
تعریف ساده و اولیه ارتش توران، این است که اعضای «تشکیلات دولتهای ترک» شمال ترکیه، ترکمنستان، قرقیزستان، ازبکستان، قزاقستان، جمهوری آذربایجان و مجارستان، یک ارتش و به عبارتی یک نیروی نظامی مشترک تشکیل دهند و این نیرو در مواقع لازم، با هرگونه تهدید علیه منافع مشترک و امنیت مشترک اعضا، مقابله کند.
اما ببینیم موانع اولیه و ساده این مسیر کداماند:
1. مجارستان به عنوان عضو ناظر در تشکیلات دولتهای ترک، عضو اتحادیه اروپا و ناتو است و قطعاً نمیتواند در چنین ارتشی حضور داشته باشد.
2. ترکمنستان، اصل بیطرفی را به عنوان مادر تمام سیاستهای خود برگزیده و واضح است که حضور در یک ارتش مشترک، ناقض اصل بیطرفی است و بنابراین دست به چنین اقدامی نخواهد زد.
3. قرقیزستان و ازبکستان، همواره خود را از تنشهای منطقهای دور نگه داشتهاند و علاوه بر این که در مشی سیاسی آنها، جایی برای تحرک نظامی منطقهای وجود ندارد، در عین حال، بنیه مالی و شرایط اقتصادی اجرایی کردن چنین ایدههایی را ندارند.
4. جمهوری آذربایجان تا همین جای کار، اقدامات مشترکی با ترکیه انجام داده اما به عنوان یک کشور گازفروش منطقه و همچنین به عنوان کشوری که در تنش با ارمنستان، همواره از رویکردهای مسکو تبعیت کرده، بدون کسب رضایت روسیه چنین تصمیمی نخواهد گرفت.
5. قزاقستان، با وجود آن که خود را همراه ترکیه و عضو تشکیلات ترک میداند، اما در عین حال، خود را در موقعیتی قرار نمیدهد که از مَرتَبَت یک رفیق نزدیک چین، روسیه و تا حدودی آمریکا، به جایگاهی تنزل یابد که با چند کشور ترکزبان، نیروی نظامی مشترک تأسیس کند و حتی اگر چنین تمایلی داشته باشد، قطعاً از رخصت و رضایت چین و روسیه محروم خواهد بود.
6. خود ترکیه نیز در موقعیت مناسبی نیست. چرا که اولاً بحران اقتصادی، در حال در هم پیچیدن طومار حزب حاکم است. دوم این که اهداف نظامی ترکیه در سوریه به نتیجه نرسیده و با وجود تسلیح و سازماندهی نزدیک به دویست هزار نفر نیروی مسلح در چهارچوب نیروی شبه نظامی مخالف اسد توسط دولت آنکارا، توفیقی به دست نیامده و در قبرس نیز، ترکیه عملاً دچار درماندگی شده است.
در پایان باید گفت، با توجه به اهمیت حضور ابرقدرتهایی همچون روسیه و چین و وضعیت سیاسی و اقتصادی کشورهای ترکزبان، ایده تشکیل ارتش توران، بسیار خام، بلندپروازانه و دور از دسترس به نظر میرسد.
انتهای پیام/؛