گروه استانها ـ احتمالاً نام ابوالحسن عراقی را هنگام بررسی تاریخ حرم مطهر و به ویژه، زمان گفتوگو درباره «مسجد بالاسر»، قدیمیترین مسجد موجود در اماکن متبرکه شنیدهاید.
به گزارش از مشهد مقدس، به نقل از آستاننیوز، او بانی این مسجد است و پیکرش را هم، چنانکه ابوالفضل بیهقی در «تاریخ مسعودی» آورده است، در همان مسجد مجاور روضه منوره دفن کردند و این مزار تا قرنها باقی بود. «ابوالحسن عراقی» روز دوشنبه، ششم شعبان سال 429 برابر با 31 اردیبهشتماه سال 417 خورشیدی درگذشت. اگر این گزارش را که بیهقی نقل کرده و به احتمال زیاد، دقیق است، بپذیریم، ماجرای دفن ابوالحسن عراقی در مسجد بالاسر، 983 سال پیش اتفاق افتاد و از آنجا که وی را شاعر و نویسندهای توانمند توصیف کردهاند، باید او را قدیمیترین شاعر و نویسندهای بدانیم که در حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد. در این گزارش بر زندگی و زمانه این نویسنده، سیاستمدار و شاعر ایرانی گذری خواهیم کرد.
دبیری که از غرب به شرق ایران آمد
هرچقدر زمان درگذشت ابوالحسن عراقی معلوم است، کمترین اطلاعی درباره زمان ولادت وی و مکان آن وجود ندارد. با توجه به پسوند نام وی، «عراقی»، احتمالاً او باید جایی در غرب ایران قدیم که به عراق عجم شهرت داشت، به دنیا آمده باشد. برخی مورخان، ابوالحسن را از دبیران دربار آلبویه میدانند؛ خاندانی شیعهمذهب که بیش از 100 سال بر ایران غربی و عراق عرب و عجم حکومت کردند و به احیا و گسترش سنتهای شیعی، مانند عزاداری بر سالار شهیدان(ع) و برگزاری عید سعید غدیر همت گماشتند.
ابوالحسن احتمالاً دبیر «مجدالدوله»، پسر «فخرالدوله دیلمی»، فرمانروای ری بوده است و به همین دلیل، باید وی را دارای عقاید شیعی و علاقهمند به مذهب اهلبیت(ع) بدانیم. با این حال، پس از تصرف ری توسط سلطان محمود غزنوی، ابوالحسن، به همراه تعداد دیگری از دیوانسالاران دربار آلبویه، به غزنین فرستاده شد و به این ترتیب، مرحلهای دیگر از زندگی وی آغاز گردید. ابوالحسن در سال 406 خورشیدی به غزنین رسید و از آنجا که در فن دبیری و امور دیوانی تبحر فراوانی داشت، توانست مدارج ترقی را به سرعت طی کند و با شمّ سیاسی خوبی که داشت در زمره اطرافیان مسعود غزنوی، پسر سلطان محمود قرار گرفت و چون در نگارش بسیار متبحر بود و در فن شعر نیز، توانمندی بالایی داشت، خیلی زود نظرها را به سوی خود جلب کرد.
دوران اقبال ابوالحسن عراقی
با به قدرت رسیدن مسعود غزنوی، ابوالحسن در شهریور سال 415 خورشیدی، به عنوان حاکم هرات وارد این شهر شد. او را حاکمی سختگیر توصیف کردهاند؛ با این حال، دست به فعالیتهای عمرانی گسترده در هرات و اطراف آن زد و در همان زمان، به کار آبادانی حرم رضوی و اطراف آن همت گماشت. مشهور است که در آن هنگام، کاریز و قنات مشهور شهر مشهد، یعنی قنات سناباد، خشکیدهبود؛ ابوالحسن به کار بازسازی قنات پرداخت و زائران و مجاوران را از بیآبی نجات داد. حتی دستور داد کاروانسرایی در کنار حرم مطهر بسازند تا زائران حرم مطهر از آن استفاده کنند.
چنانکه قبلاً هم اشاره کردیم، احتمالاً این قدیمیترین کاروانسرایی بوده که در مشهد ساخته شده است. به دستور عراقی، نخستین مسجد در مجاورت حرم رضوی ساخته شد که هنوز پابرجاست و ما آن را با نام «مسجد بالاسر» میشناسیم و دربارهاش به تفصیل توضیحاتی را به خوانندگان عزیز رواق ارائه کردهایم.
در تنگنای سیاست و جنگ
دوران حکومت این نویسنده و شاعر نامی، خیلی کوتاه بود؛ ترکمانان که از دیرباز با غزنویان درگیر بودند، به خراسان تاختند و نواحی تون (فردوس کنونی) را به باد غارت دادند. عراقی سپاهی را برای سرکوب آنها فرستاد، اما این سپاه نتوانست کاری از پیش ببرد و در نبرد مغلوب شد و اوضاع خراسان بیشتر به هم ریخت. سلطان مسعود که از دست ابوالحسن عراقی خشمگین شده بود، او را به غزنین فرا خواند و وزیر خود، «خواجه احمد عبدالصمد» را برای سرکوب ترکمانان فرستاد. این اتفاق در اسفند سال 415 افتاد. به این ترتیب، حکومت ابوالحسن عراقی در خراسان، فقط 6 ماه دوام آورد.
او پس از بازگشت به غزنین، مورد شماتت قرار گرفت و حتی جانش به خطر افتاد، اما گروهی از جماعت دبیران که وی را عضوی از صنف خود میدانستند و قتل او را، سرآغاز سنتی وحشتناک برای کشتار و نادیده گرفتن دیوانسالاران و تسلط اُمرای لشکر فرض میکردند، به شفاعت از عراقی برخاستند و «ابونصر مشکان»، رئیس دیوان رسائل سلطان مسعود، از وی خواست که از گناه عراقی درگذرد و سلطان غزنوی نیز، این شفاعت را پذیرفت.
دعوت سعید حدادیان از شاعران برای شعرگویی در یک قالب خاص متن سرودهها در شب شعر «متی»
از این زمان، تا هنگام مرگ عراقی، وی در غزنین ماند و خانهنشین شد و حتی کارهای عادی دیوانی را به وی ارجاع نمیدادند. با وجود اینکه گزارش بیهقی درباره برکناری ابوالحسن، بینقص به نظر میرسد، اما نکتهای بسیار مهم در این زمینه وجود دارد که نباید نادیده گرفت و آن اینکه در این دوره تاریخی، جدال سیاسی شدیدی میان دیوانسالاران برای قبضه قدرت درگرفته بود. دبیران که خود را ادارهکنندگان واقعی حکومت میدانستند، قصد داشتند در تعیین فرمانروایان نقش بیشتری ایفا کنند.
به وجود آمدن دو جناح «پدریان» که طرفدار محمود غزنوی و سیاستهای خاص وی و به حکومت رسیدن محمد، فرزند دیگر سلطان محمود بودند و «پسریان» که طرفدار سلطان مسعود و سیاستهای وی به شمار میآمدند، قربانیهای فراوانی گرفت و افرادی مانند «حسنک وزیر» به دلیل همین رقابت و با دستور مسعود غزنوی به هلاکت رسیدند. به نظر میرسد آنچه بیشتر از همه موجب عزل عراقی و بر باد رفتن جایگاه و موقعیت او شد، قرار گرفتن وی در وسط معرکه رقابتهای سیاسی «پدریان» و «پسریان» بوده باشد.
پایان کار و آرام گرفتن در مشهدالرضا(ع)
درباره درگذشت ابوالحسن عراقی، بیهقی گزارش دقیقی را ارائه کرده است. وی در این باره مینویسد: «در شعبان سال 429 (اردیبهشت 417) من به عیادت وی رفتم و او را یافتم چون تاری موی گداخته ولکن سخت هوشیار، گفت و وصیت بکرد تا تابوتش به مشهد علیبنموسیالرضا رضواناللهعلیه برند به طوس و آنجا دفن کردند که مال اینکار را در حیات خود بداده بود. من در سنه احدی و ثلاثین (431ق = 418ش) که به طوس ... و نوقان رفتم و تربت رضا علیهالسلام را زیارت کردم، گور عراقی را دیدم در مسجد آنجا که مشهد است ... او را زیارت کردم و به تعجب بماندم از حال این دنیای فریبنده که هشت و نُه سال این مرد را برکشید و بر آسمان جاه رفت و بدین زودی بمرد و ناچیز گشت».
با اینکه عراقی را شاعر و نویسندهای توانا توصیف کردهاند، اما از اشعار وی چیزی برجا نمانده است و تنها دو بیت از اشعار او را، میتوان در کتاب «ترجمان البلاغه» اثر بهرام سرخسی، از استادان فن عروض در قرن پنجم هجری یافت. استفاده از شعر عراقی برای آموزش فن شاعری، نشان میدهد وی در زمان خودش، شاعری توانا و شناخته شده بوده است و نخستین شاعری محسوب میشود که در جوار روضه منوره رضوی به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/281/ع/؛