اسماعیل فهد اسماعیل در کتاب «سبیلیات» داستان زنی را روایت میکند که در کوران جنگ تحمیلی، مایه سرسبزی یک منطقه درگیر جنگ میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ، برای ایرانیهای کتابخوان و علاقهمند به ادبیات معاصر عرب، اسماعیل فهد اسماعیل با کتاب «سبیلیات» بیشتر شناخته میشود؛ کتابی که درباره جنگ ایران و عراق با نگاهی به تأثیر این واقعه بر زندگی مردم عادی نوشته شده است. او در این اثر، نویسندهای است بیطرف با عینکی که از آن، جنگ و مسائل مربوط به آن را از منظر انسانی مینگرد. اسماعیل فهد با همین شیوه کتابی خلق میکند که سالهاست به عنوان یکی از شاهکارهای ادبی او معرفی میشود.
اسماعیل فهد که متولد بصره عراق است، در رشته ادبیات و نقد در دانشکده عالی هنر و نمایش کویت به تحصیل پرداخت و از سال 1963 داستانهای کوتاهش را در مجله کویتی «الرائد» به چاپ رساند. او را «پدر رمان کویت» معرفی میکنند.
اولین رمان اسماعیل فهد «آسمان آبی بود» در سال 1970 منتشر شد؛ رمانی که با استقبال فراوان در جهان عرب روبرو شد شاید بتوان ادعا کرد که نقطه جهش اسماعیل بود. پس از آن، او قریب به 30 اثر دیگر نوشت که از این جمله میتوان به «گامی در رویا»، «پرندگان و دوستان»، «خاطره حضور»، «کنار دریا»، «معایب»، «متخصات زمان دوری» و... اشاره کرد. او در سال 2014 برای نوشتن رمان «حضرت عنقا و یار وفادار» و در سال 2017 برای «سبیلیات» نامزد دریافت جایزه بوکر عربی شد.
«سبیلیات» در میان آثار او طعم دیگری برای مخاطبان ایرانی دارد. طی بلندترین جنگ سده بیستم، یعنی جنگ تحمیلی، نیروهای عراق تمامی مدخلهای سرشاخههای منشعب از اروند رود را با خاک پُر کردند؛ به گونهای که باعث قطع آب در باغهای خرمای واقع در غرب اروند رود شد. درختان نخل در گذر سالها پژمرده شدند و دیگر بار ندادند؛ همچنان که درختان و بوتههای دیگر مردند. اما در این میان نواری ممتد از اروند رود تا نزدیکی صحراهای غربی در منطقهای به نام «سبیلیات» به جا ماند. اسماعیل فهد در کتاب خود در تلاش برای بازنمایی علت به جای ماندن این شریان سبز وسط مساحتهای واسعی از خشکی و خشکسالی، از طریق شخصیت پیرزنی است که بهتنهایی پمپاژ آب و کشت روستایی را که تمامی ساکنان آن سربازند، بر دوش گرفته است.
اسماعیل فهد خود چگونگی نگارش این رمان را اینطور توضیح میدهد: اواخر پاییز 1988 بود که دوست روزنامهنگارم تماس گرفت. در روزنامه الرأی العام کویت کار میکرد. گفت: «در دیدارهای قبلی متوجه شدم متولد روستایی در جنوب بصره هستی». میخواستم نشانی دقیق را داده باشم و دردسرش را کمتر کنم، گفتم: «سبیلیات». او به میان صحبتم پرید و گفت: «گوش کن...» اینطور شروع کرد: «چند هفته پیش، دولت عراق از روزنامه ما دعوت کرد تا در برنامه بازدید از مناطقی که در جنگ با ایران خراب شده بودند، شرکت کنیم. روزنامه من را به این مأموریت فرستاد.
همه خبرنگارها را در تنها سالن فرودگاه بصره، المعقل، جمع کردند. بعد هم سوار سه تا هلیکوپتر شدیم. هلیکوپترها بالای ساحل غربی اروند رود به سمت جنوب و بندر فاو به پرواز درآمدند. از دیدن انبوه نخلهای خشکیده وحشت برمان داشت. سعف(شاخه) نخلها زرد زرد شده بود؛ آثار ویرانی هشت سال جنگ بر طبیعت. یکباره رنگ زرد از بین رفت. بالای زمینی بودیم که کیپ تا کیپ سبز بود، دقیقاً مثل واحهای سرشار از سبزی که پهنایش از دو کیلومتری تجاوز نمیکرد. از اروند رود شروع میشد و تا آستانه بیابانهای غربی میرفت و باز رنگ زرد...» به نوار سبز اشاره کردم و پرسیدم: «چرا فقط این تکهزمین...» جواب دلخواهم را نگرفتم، یکی از همراهان به همین بسنده کرد که بگوید: «این روستای سبیلیات است». دوست روزنامهنگارم صحبتش را با این جمله درز گرفت: «زادگاه توست و تو باید رازش را کشف کنی...».
اسماعیل فهد در مصاحبهای درباره هدف از نوشتن کتاب «سبیلات» را اینطور توضیح داده است: هدف از نگارش این رمان، تأکید بر نقش زن به عنوان زهدان و نماد باروری است. مادری که آن ویرانی طبیعت و کشتن انسان به طور عام را در جنگ بین دو همسایه نمیپذیرد؛ در طولانیترین جنگی که قرن بیستم به خود دیده است.
او در ادامه به جایگاه و نقش نویسنده در محیط و جامعه تأکید و اضافه کرد: نقش نویسنده یا رماننویس و به شکل عام اندیشمند، تنها نوشتن نیست؛ بلکه او باید در محیط اجتماعی، در محیط زیست و... اثر بگذارد.
انتشارات شهرستان ادب قرار است ترجمه کتاب «سبیلیات» را به قلم اسما خواجهزاده منتشر کند. خواجهزاده پیش از این با کتابهای «من پناهنده نیستم»، اثر نویسنده معروف مصری، رضوی عاشور و «نوه آمریکایی»، نوشته انعام کجه جی به جامعه علاقهمند به ادبیات معاصر عرب معرفی شده است.
انتهای پیام/