نماینده جنبش امل در ایران گفت: ارتباط ما با حزبالله تبدیل به یک الگو شده است. کل دنیا به این الگو نگاه میکنند. مطمئن باشید که اگر هر دو با هم اینگونه نبودیم، اصلاً شیعه دیگر نبود. همه لبنانیها به این الگو نگاه میکنند.
گروه سیاسی - 31 خرداد سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران است. او در جریان جنگ تحمیلی به شهادت رسید و پیش از آن نقش مهم و اثرگذاری در مقابله با اسرائیل در جنوب لبنان داشت. درباره نقش شهید چمران در مقابله با گروهکهای ضدانقلاب در غائله کردستان به خصوص در محاصره پاوه، جنگ تحمیلی و تشکیل ستاد جنگهای نامنظم سخنان بسیاری گفته شده است، اما در رابطه با نقش وی در تقویت جنبش امل لبنان، همراهی با امام موسی صدر و مبارزه با رژیم صهیونیستی کمتر سخن به میان آمده است.
جنبش امل در سال 1974 توسط امام موسی صدر پایهگذاری شد و چند سال بعد دکتر چمران به او پیوست تا وی را در تقویت شیعیان جنوب لبنان یاری دهد. چمران توانست عملیاتهایی علیه صهیونیستها اجرا کند و رژیم اشغالگر قدس که تا قبل از آن مدام شیعیان را مورد حمله و ضربات قرار میداد، پس از آن با مقاومت روبرو شد و به تدریج صحنه رویارویی با اسرائیل تغییر یافت و لبنان به کانون مقاومت در همسایگی اسرائیل تبدیل شد.
در ادامه گفتگوی با «سید صلاح فحص» نماینده جنبش امل در ایران را میخوانید:
تسنیم: امروز سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران از چهرهها و شخصیتهای اثرگذار در ایران و در تشکیل جنبش امل در لبنان است. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی برخی از شخصیتهای مبارز و انقلابی ایران از جمله امام موسی صدر و شهید چمران راهی لبنان شدند و آنجا را برای مبارزه انتخاب کردند. لبنان چه ویژگیهایی داشت که آنها به آنجا کوچ کردند و آن کشور را به عنوان پایگاه و کانون مبارزات انقلابی انتخاب کردند که در آینده منطقه نیز اثرگذار باشد؟
صحبت کردن درباره لبنان خیلی طولانی است. من به طور خلاصه اشاره تاریخی خواهم کرد. مساحت لبنان 10 هزار و 452 کیلومتر مربع است. لبنان کنونی بعد از جنگ جهانی اول و بر مبنای قرارداد سایکس_پیکو به وجود آمد.
لبنان طوایف و مذاهب بسیاری دارد که این موضوع هم مشکل و هم خوبی است. دولت به بیروت و اطراف آن توجه بسیاری داشت، اما به مرزهای آن، مناطق جنوبی و بقاع اهمیت نمیداد. یک درصد بودجه برای جنوب و 99 درصد برای بیروت و دیگر مناطق بود.
عثمانیها حدود سیصد چهارصد سال بر لبنان حاکم بودند. طوایف شیعی، سنی، مسیحی، دروزی و... بودند. مسیحیان، دروزیها و اهل تسنن مورد حمایت بودند؛ از اروپا و ترکیه حمایت میشدند. اما هیچ کس از شیعیان لبنان حمایت نمیکرد.
عثمانیها شیعیان را به سربازی میگرفتند. برادرهای مادربزرگم به سربازی گرفته شدند و دیگر برنگشتند. شیعیان آن زمان میدانستند که اگر به سربازی بروند، دیگر برگشتی ندارند. به همین دلیل خیلی از شیعیان لبنان، مسیحی شدند. آنها از ترس این کار را انجام دادند. شهر جزین حدود چهارصد سال پیش، حدود پنجاه نفر مجتهد داشت، اما اکنون همه مردم مسیحی هستند. در شهر جبیل و دیگر شهرهای لبنان نیز چنین وضعیتی به وجود آمد.
علیه شیعیان ظلم و ستم بسیاری صورت گرفت. عثمانیها که رفتند، فرانسویها آمدند. اما معادله زیاد تفاوتی نکرد. استقلال در لبنان به وجود آمد، اما دولت لبنان اهمیتی به مناطق جنوب لبنان و آن مناطقی از بیروت که شیعهنشین بودند، نمیداد.
** امام موسی صدر با دعوت سید شرفالدین به لبنان رفت
سید عبدالحسین شرفالدین با اشغالگران فرانسوی جنگید. مقاومت شدیدی هم به وجود آمد. امام موسی صدر اصالتاً لبنانی و خانوادهاش اهل لبنان و ایران بود. ایشان با دعوت شرفالدین به لبنان رفتند، به او پیوستند و وضعیت شیعیان لبنان را دیدند. امام موسی صدر وقتی این وضعیت را دیدند، خیلی ناراحت شدند.
بعد از وفات شرفالدین، ایشان کار در لبنان را شروع کردند. امام موسی صدر با سه خط، محور و روش پیش رفتند. این محورها اجتماعی، فرهنگی و نظامی بودند. او دید که اسرائیل تجاوزهای بسیاری دارد و هر روز شهرهای لبنان را میگیرد، وارد میشود، مردم را اسیر میکند و میکُشد. دولت و ارتش لبنان هم هیچ کاری در مقابل اسرائیل انجام نمیدهند. بنابراین یکی از محورها را با توجه به تجاوزات اسرائیل، نظامی قرار دادند. ضمن اینکه امام موسی صدر به قضیه فلسطین توجه داشت. او معتقد بود که باید در برابر تجاوزهای اسرائیل بایستیم و مقاومت نظامی ایجاد کنیم.
مقاومت نباید تنها نظامی باشد، بلکه باید در تمامی وسیلههای زندگی همچون آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و... باشد. امام موسی در لبنان شروع به کار کردند. از لحاظ نظامی بنیانگذار مقاومت در لبنان شدند. از لحاظ اجتماعی کارهای اجتماعی انجام دادند و به رفع فقر و محرومیت پرداختند. رفع محرومیت فقط این نبود که پول داده شود، بلکه باید مدرسه، بیمارستان، آب، برق و... تهیه میشد. باید وسایل زندگی خوب برای مردم تهیه میشد. در جنوب لبنان این چیزها نبود. اسرائیل هم از آن طرف حمله میکرد.
امام موسی صدر با این چند روش جلو رفتند. مدرسه همچون مدرسه جبل عامل ایجاد کرد. شیعیان لبنان قبلاً کل وقف و کارهایشان را زیر نظر سنیهای لبنان انجام میدادند. ایشان مجلس شیعیان را در لبنان تاسیس کردند. امام موسی صدر از دولت لبنان خیلی خواست تا به محرومان جنوب لبنان رسیدگی کند که برخی از آنها مسیحی و سنی بودند. اما اکثریت شیعه بودند.
** شهید چمران استاد رهبران مقاومت بود
امام موسی صدر در این زمینه تنها نبود و یک نفر از ایران به او معرفی شد و او دکتر مصطفی چمران بود. او به لبنان آمد و با امام موسی صدر جلسه برگزار کرد. با یکدیگر آشنا شدند. به نظرم در آن جلسه امام موسی صدر، چمران را خیلی پسندید. یک مدرسه هنرستان با عنوان جبل عامل تاسیس شد. شهید چمران مدیر آن مدرسه شد. وی از آن سو از طرف امام موسی صدر مسئول اساسی در جنبش امل شد تا از لحاظ آموزشی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی وارد شود و به رفع محرومیت بپردازد.
هرچه درباره شهید چمران صحبت کنیم، نمیتوانیم حقش را ادا کنیم. اصلاٌ نمیشود. درباره امام موسی صدر نیز اینگونه است. شهید چمران یک عالم، دانشمند، شاعر، عارف و... بود. 7 سمت داشت و میتوانست ثروت زیادی داشته باشد. او در ناسا کار کرده بود و اکتشافات بسیاری داشت. چمران همه این چیزها را رها کرد و دنبال رفع فقر و محرومیت رفت و در لبنان زندگی کرد. او خانوادهاش را رها کرد و خانواده بزرگ دیگری انتخاب کرد. جای دو سه نفر، پدر 300 نفر شد که آنها ایتام موسسه جبل عامل بودند. بیشتر رهبران مقاومت لبنان از این موسسه فارغ التحصیل شدند.
شهید چمران همه چیزها را رها کرد و به لبنان رفت. پول و علم را رها کرد و به لبنان رفت. آمد لبنان، خانوادهاش را رها کرد و با خانواده بزرگی زندگی کرد. این یک نفر عادی نیست. نمیشود گفت شهید چمران یک آدم عادی است و هر روز میتوانیم شهید چمران دیگری را بیاوریم. در هر صد سال یک مرد اینگونه میآید. به همین دلیل امام موسی صدر ایشان را حمزه عصر نامیدند.
هرچه درباره شهید چمران صحبت بکنیم، کم است. او ضد اسرائیل خیلی مقاومت کرد. او استاد مقاومت بود. فکر نمیکنم کسی در آن زمان کارهایی که شهید چمران انجام داد را میتوانست انجام دهد. با سلاحی که داشتند، نمیشد کاری کرد. شهید چمران در مقابل دشمن اسرائیلی، توانست خیلی از کارها را انجام دهد.
** ارتش اسرائیل جرات ندارد به ما نگاه کند
تسنیم: در مقطعی که امام موسی صدر و شهید چمران در لبنان بودند، شاهد شکلگیری جنبش امل بودیم. جنبش امل نیز پایهگذار مقاومت مسلحانه علاوه بر فعالیتهای اجتماعی بود. تاثیر تاسیس جنبش امل در آینده مقاومت در لبنان چقدر بود؟ شیعیان پس از اینکه سر و سامان فرهنگی و اجتماعی پیدا کردند، برای مقابله با متجاوزان اسرائیلی و آنهایی که حقوق شیعیان را میخواستند از بین ببرند، وارد مقوله نظامی شدند. ورود به فاز نظامی چه دستاوردی داشت؟
من گفتم که محرومیت در لبنان چگونه بود. شهید چمران و امام موسی صدر کارهایی برای یاد گرفتن مردم انجام دادند. فرش دستباف ایرانی به آنجا بردند و دوختن آن را آموزش دادند.
در همه محورها برای شیعیان کار شد. شیعیان حق استخدام در دولت نداشتند. حداکثر میتوانستند نگهبان و آبدارچی باشند و در بندر کار کنند. در بین خانوادههای شیعیان مهندسی پیدا نمیشد. اگر کسی میخواست در دولت استخدام شود، باید مسیحی میبود.
میدانید که در لبنان رئیسجمهور مسیحی، نخستوزیر سنی و رئیس مجلس شیعه است. این عرف است. اگر پیش مسئولان شیعه میرفتیم و درخواست استخدام داشتیم، میگفتند حتماً باید یک مارونی در کنارتان باشد تا استخدام شوید. این خودش محرومیت بود.
امام موسی صدر و شهید چمران مقاومت نظامی ایجاد کردند که ضداسرائیل بود تا اسرائیل دیگر هر موقع خواست تجاوز نکند. این مقاومت خیلی مهم بود و آموزش نظامی دیدند.
استراتژی و محور دوم امام موسی صدر و شهید چمران ایجاد مدرسهها، اشتغال، بیمارستانها، راهها و... بود. اکنون در مورد اینکه از چهل سال گذشته تا الان این خطهایی که امام موسی صدر و جنبش امل ایجاد کردند، در چه مرحلهای هستیم، میتوانیم صحبت کنیم، اما میخواهم بگویم که خیلی کار کردند تا به اینجا رسیدیم.
اکنون مقاومت باعث شده است تا اسرائیل از لبنان خارج شود و تجاوز نکند. اسرائیل جرات ندارد تجاوز کند. من مدتی پیش اسرائیلیها اسیر بودم. آنها اوایل مردم را همینجوری میترساندند. اما اکنون ارتش اسرائیل با آن عظمتی که میگویند محزون نمیشود، از ما میترسد. قبلاً ما از اینها میترسیدیم و در ذهن ما این بود که باید از ارتش اسرائیل بترسیم؛ چراکه آن ارتش قدرتمند است. در کشورهای عربی نگاه کردن به ارتش اسرائیل ترس داشت. الان برعکس شده است و ارتش اسرائیلی جرات ندارد به ما در مرز نگاه کند و میترسد. اینها از کیست؟ امام موسی صدر و شهید چمران بنیانگذار این خط بودند.
** در هر خانواده شیعه در لبنان حداقل یک مهندس و پزشک هست
ما اکنون در هر خانواده یک مهندس، یک پزشک و یک وکیل حداقل داریم. اینها از کیست؟ از آنهاست که این خط را ایجاد کردند. ما در جنوب لبنان و در شهری که 5 هزار نفر جمعیت دارد، حداقل یک مدرسه داریم. آن مدرسه از پول جنبش نبوده، اما جنبش از دولت پول گرفته و آن مدرسه را ساخته است. اینها از همان محورهایی است که امام موسی صدر شروع کرد.
شهر صور در جنوب لبنان اکنون از لحاظ توریست و فرهنگ چهارمین شهر در دنیاست. جنوب لبنان اکنون شهرهای بهتری نسبت به بیروت دارد. این موضوع همینجوری اتفاق نیافتاده است. اینها حاصل تلاشهای امام موسی صدر و شهید چمران است. اکنون ما در دولت اول هستیم. الان ما در دولت خیلی قدرت داریم. حقمان را گرفتیم. قبلاً سهم ما و خودشان، مال خودشان بود و اینگونه هم فکر میکردند. سهم ما را بین خودشان تقسیم میکردند.
الان حقمان را گرفتیم. ضد اسرائیل هستیم. در دولت هستیم. به لحاظ اجتماعی و فرهنگی نیز 180 درجه تغییر بین گذشته و حال شیعیان به وجود آمده است. یک روزی محرومیت بود و هیچ چیزی نداشتیم، اما اکنون تغییر کرده است.
** اولین شهدای استشهادی متعلق به جنبش امل بودند
تسنیم: بعد از مفقود شدن امام موسی صدر و بازگشت شهید چمران به ایران و شهادت ایشان، شاهد حمله اسرائیل به جنوب لبنان بودیم. این اتفاق همزمان با وقوع جنگ داخلی در لبنان بود. از این مقطع به بعد حیات جنبش امل چگونه ادامه پیدا کرد؟ ضمن اینکه شاهد شکلگیری و تاسیس حزبالله به عنوان یک نهاد شیعی دیگر در لبنان بودیم. این دو نهاد چگونه مسیر را ادامه دادند؟
امام موسی صدر که ربوده شد، شیعیان لبنان خیلی محروم بودند. شهید چمران یکی دو سال پس از آن اتفاق در لبنان ماند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران رفتند. یک هیات بزرگ از جنبش امل و لبنان و با یک هواپیما پیش امام خمینی (ره) رفتند. شهید چمران هم بود. امام به جنبش امل گفتند بهترین سوغاتی برای ما آوردید که آن هم شهید چمران بود. ایشان از آن موقع تا زمان شهادتشان در ایران ماندند.
جنبش امل در ادامه آن سه محور را ادامه داد. در بحث مقاومت ما هفت هزار شهید داریم. شهدای استشهادی ما احمد قصیر، حسن قصیر، بلال فحص و... هستند. شهدای استشهادی مربوط به جنبش امل بودند. مقاومت ادامه پیدا کرد.
ما چهارصد مدرسه در جنوب لبنان ایجاد کردیم. این مدارس را دولت ایجاد کرد؛ یعنی دولت را مجبور کردیم این مدارس را ایجاد کند. از جیب جنبش نبود، اما جنبش توانست ایجاد کند.
جنبش امل در دولت وارد شده است. حقمان را در دولت گرفتیم. اکنون وزیر را خودمان انتخاب میکنیم. نماینده را خودمان انتخاب میکنیم. در دولت و وزارتخانهها، معاونین که ده پانزده نفر باید شیعه باشند، ما انتخاب کردیم. قبلاً اینگونه نبود.
کمکهایی که برای جنوب لبنان و مناطق دیگر ایجاد شده است، جنبش امل انجام داده است. از لحاظ سیاسی همه میدانند که قدرت اول در لبنان داریم. آقای نبیهبری دوستش و دشمنش میگوید که اگر ایشان نبود، دوباره جنگ داخلی در لبنان به وجود میآمد. توانستیم کشور لبنان را به لحاظ سیاسی مدیریت کنیم. موازنهای ایجاد کنیم.
از لحاظ پیشرفت و فرهنگی، اجتماعی، آموزشی و پرورشی خیلی کار کردیم. درست است که همه حق داده نشده و بیشتر است، اما به جایی رسیدهایم که وضعیت 180 درجه تغییر کرده است.
گفتم که بیشتر خانوادهها مهندس و پزشک نداشتند، اما اکنون حداقل در یک خانواده یک پزشک یا مهندس یا وکیل است. حداقل را میگویم؛ اگر کل خانواده نباشند. اینها را چه کسی انجام داده است؟
جنبش امل نه فقط دانشجو به داخل بورسیه میداد، بلکه به کشورهای سوریه، الجزایر، فرانسه، ایران و... بورسیه کرد. ما اکنون 120 دانشجوی بورسیهای در ایران داریم. در رشتههای پزشکی و مهندسی هستند. اینها مجانی به اینجا میآیند، درس میخوانند و کمکشان میکنیم. اینها ریشههای ما در آینده هستند. پس کارهای زیادی انجام شده و باعث شده تا به اینجا برسیم.
** ارتباط جنبش امل با حزبالله الگوست
حزبالله از رحم جنبش امل درآمد. بعد از اینکه جنوب لبنان توسط اسرائیل اشغال شد و متجاوزان وارد بیروت شدند، تنها مقاومت در برابر آنها جنبش امل بود. اسرائیل که وارد بیروت شد، توافقنامهای بین لبنان و اسرائیل به نام 17 می پدید آمد. آن توافقنامه برای عادیسازی روابط بین لبنان و اسرائیل بود.
در 6 فوریه انقلابی در لبنان به وجود آمد و اگر آن انقلاب نشده بود، الان ما مانند مصر و اردن عادیسازی با اسرائیل داشتیم و مانند همه کشورهایی که زیرنظر اسرائیل بودند. روز 6 فوریه که محوری و اساسی بود، چه کسی ایجاد کرد؟ جنبش امل بود. ارتش دو قسمت شد؛ یک قسمت طرفدار جنبش و قسمت دیگر طرفدار آنها بود و همین موجب شد تا کنترل دست امل بیفتد و توافق 17 می ساقط شود. 6 فوریه مهمترین روز برای لبنان بود چرا که در آن روز مقاومت دوباره به دنیا آمد و از آن روز دیگر مقاومت در همه روزها پیروز شد.
دیگر اینکه حزبالله ایجاد شد. اینکه چرا حزبالله ایجاد شد و شیعه دو قسمت است، بالاخره در یک خانواده دو برادر اختلافنظر دارند؛ این مشکلی نیست. من نظرم این است و دیگری نظرش آن است اما با حزبالله ارتباطات خیلی خوبی داریم. وحدت نیست، اما با یکدیگر اتحاد داریم. دو برادر در یک خانه هستیم. با هم زندگی میکنیم.
ارتباط ما با حزبالله تبدیل به یک الگو شده است. کل دنیا به این الگو نگاه میکنند. مطمئن باشید که اگر هر دو با هم اینگونه نبودیم، اصلاً شیعه دیگر نبود. همه لبنانیها به این الگو نگاه میکنند و ضربالمثل شدیم. الحمدلله این اتحاد موجب شده تا به اینجا برسیم. قدرتمان بالا برود.
در انتخابات اخیر علیرغم اینکه سه سال همه رسانهها و همه تلویزیونها و کل دنیا از لحاظ رسانهای و حرف زدن برعلیه ما بود و تبلیغات میکرد، 27 نفر شیعه رای آوردند؛ این کم نیست. اسرائیلیها و دیگران میدانند که این یک پیروزی است.
** لبنانیها اسم پسرانشان را «چمران» میگذارند
تسنیم: همانطور که گفتید اتحاد امل و حزبالله الگوست؛ اینکه دو گروه شیعی به این میزان در لبنان اتحاد دارند و توانستند موفق عمل کنند، واقعاً الگوست. نگاه مردم به امام موسی صدر و شهید چمران نیز الگوست؛ دو نفری که از کشور دیگری به لبنان رفتند و کار کردند، اما مردم لبنان به گونهای به آنها ارادت دارند که گویی مرزها و ملیتها برداشته شده است. این یک الگو جهانوطنی به حساب میآید. نگاه مردم به امام موسی صدر و شهید چمران که در آن ملیتی مطرح نیست، چگونه شکل گرفت و آیا نسبت به سایر الگوهای مقاومت همچون شهید سلیمانی نیز چنین نگاهی وجود دارد؟
این سوال به دو سه جنبه تقسیم میشود. مردم لبنان امام موسی صدر را میشناسند و ایشان ایرانی - لبنانی بود. اما شهید چمران ایرانی بود و ملیت لبنانی نداشت. همه لبنانیها امام موسی صدر را دوست دارند؛ حتی دشمنانشان. البته بین لبنانیها دشمنی وجود ندارد. اختلافنظر به شکل شدید هم است، اما دشمنی نیست. همه لبنانیها درباره امام موسی صدر یک حرف دارند و آن هم این است که ایشان رهبر تاثیرگذاری بود.
امام موسی صدر در کلیسا درباره اسلام سخن میگفت و در جنگهای داخلی اجازه نداد از مسیحیان کشته شود. در شهر صور یک مسیحی بستنیفروش بود. یکی از شیعیان به دیگران گفت کسی از این فرد چون مسیحی است، بستنی نخرد. آن بستنیفروش به امام موسی صدر مراجعه کرد و ایشان خودش پس از نماز به مغازه آن فرد رفت، برای خودش و آنهایی که همراهش بودند، بستنی خرید. امام موسی صدر اینگونه بود و چون اینگونه بود همه لبنانیها دوستش دارند.
امام موسی صدر میگفت طوایف و تعدد آن برای لبنان نعمت هستند، اما طایفهگری نقمت است. شهید چمران نیز با همین نظر جلو رفت. شیعیان لبنان، شهید چمران را یک رهبر میدانند. فکر نمیکنم در ایران کسی اسم فرزندش را چمران گذاشته باشد، اما در لبنان اینگونه است. ما در لبنان پسر به نام چمران زیاد داریم. چمران تاثیرگذار بود. در لبنان موسسه و مدارس زیادی به نام چمران داریم. چمران هر سال و هر ده سال نمیآید. بلکه هر صد سال ممکن است بیاید.
ممکن است یک نفر فقط عالم باشد، یا فقط شاعر باشد، اما شهید چمران در هفت جایگاه نمونه بود. او نقاش، شاعر، عالم، دانشمند، نظامی و... بود. کسی با این مشخصات هر سال و هر ده سال پدید نمیآید.
** شهید سلیمانی راه شهید چمران را در پیش گرفت
شهید قاسم سلیمانی روش شهید چمران را در پیش گرفت. او راه چمران را رفت. قاسم سلیمانی میتوانست در ایران رئیسجمهور باشد، بالاتر هم میتوانست اما دنبال این نبود. او دنبال وزارت و این چیزها نبود. سلیمانی دنبال محرومیت و مظلومیت و رفع ستم که اسرائیلیها و برخی از کشورها ایجاد کردند، رفت. اینها کسانی هستند که هر روز ایجاد نمیشوند. در مجتمع شیعی لبنان برای قاسم سلیمانی، شهید چمران و شهدای دیگر احترام زیادی قائل هستند.
انتهای پیام/