هنری کیسینجر بسیار خوب میداند که «پیروزی مقاومت اوکراین در برابر روسیه» فقط یک سناریوی تبلیغاتی – رسانهای از سوی دولتهای غربی است و در میدان واقعیت، این گزاره اساسا مطرح نیست و روسها در هر منطقهای که خواستار پیروزی نظامی بودهاند، پیروز شدهاند.
- گروه بینالملل: سخنرانی هنری کیسینجر، استراتژیست و نظریهپرداز کهنهکار روابط بینالملل در اجلاس داووس دربارهی جنگ اوکراین و توصیهی او به کییف برای پذیرش شروط مسکو به منظور پایان هر چه سریعتر جنگ، با واکنشهای بسیار زیادی روبرو شد؛ از همراهی نخبگان دانشگاهی جهان تا مخالفت تمام قد مسئولان اوکراینی.
کیسینجر در بخشی از سخنان خود با بیان اینکه «مذاکرات باید تا دو ماه دیگر آغاز شود تا جلوی تنشی که به راحتی قابل کنترل نخواهد بود، گرفته شود. در حالت ایده آل خط تقسیم باید بازگشت به وضعیت فعلی باشد»، از ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین خواست تا با واگذاری بخشی از منطقهی دونباس به روسیه موافقت کند تا آتش جنگ خاموش شود.
این طرح پیشنهادی آقای استراتژیست – همانطور که پیشبینی هم میشد – با واکنش بسیار منفی مقامات اوکراینی روبرو شد؛ تا جایی که زلنسکی صراحتا آن را با «باج دادن اروپا به آلمان نازی در سالهای منتهی به جنگ جهانی دوم» مقایسه کرد.
اما فارغ از واکنشها، سوالی که بسیاری از افکار عمومی را با خود درگیر کرده، چرایی طرح این سخنان صریح توسط هنری کیسینجر بوده است.
برای رسیدن به پاسخی برای این سوال، باید خاستگاه نظری و فکری کیسینجر و همچنین تعلق خاطری که او به حفظ هژمونی بینالمللی آمریکا دارد، مورد بررسی قرار بگیرد.
هنری کیسینجر بسیار خوب میداند که «پیروزی مقاومت اوکراین در برابر روسیه» فقط یک سناریوی تبلیغاتی – رسانهای از سوی دولتهای غربی برای تقابل با ولادیمیر پوتین است و در میدان واقعیت، این گزاره اساسا مطرح نیست و روسها در هر منطقهای که خواستار پیروزی نظامی بودهاند، پیروز شدهاند و ارتش اوکراین با وجود تمام کمکهای بیسابقه کشورهای غربی، اصلا توانایی مقابله با قوای روسیه را ندارد.
فهم واقعی همین مساله و کنار گذاشتن تحلیلهای رسانهای – تبلیغاتی دربارهی زمینگیر شدن نیروهای نظامی روس در اوکراین، کیسینجر را به این نتیجه رسانده که اگر پوتین به یک دستاورد سیاسی واقعی – یعنی پذیرش برخی از شروط خود (مثل انضمام رسمی شبهجزیره کریمه به روسیه) – برسد، امکانِ خاموش کردن ماشین نظامی خود را در نظر خواهد گرفت و برعکس؛ اگر اوکراین به پشتیبانی و تهییج آمریکا، حاضر به اعطای این امتیاز سیاسی به مسکو نباشد، ارتش روسیه به سمت میکائیلف و اودسا هم خواهد رفت و این یعنی یک بحران واقعی برای نظم آمریکایی جهان.
در واقع هنری کیسینجر که از بنیانگذاران و طراحان راهبرد سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در نیمهی دوم قرن بیستم بوده، به خوبی میداند که قطع ارتباط اوکراین با دریای سیاه (که با فتح قریبالوقوع بندر اودسا توسط روسیه رخ میدهد) به معنای آسیب جدی نظام بینالملل و وارد شدن رسمی جهان به فضای گذار به سمت نظم نوین جهانی است و این یعنی فروپاشی هژمونی آمریکا.
بر همین مبناست که کسینجر از اوکراین میخواهد تا با پذیرش برخی از شروط مسکو و اعطای یک امتیاز سیاسی، از وقوع این بحران بزرگتر برای واشنگتن جلوگیری کند. او به خوبی میداند که در میدان نظامیگری، اوکراین توان مقابله با روسیه را ندارد و بهتر است دستاوردهای قطعی پوتین در میدان نبرد، با دستاوردهای نسبی در میدان سیاست جایگزین شود.
و این راهبرد، دقیقا بیانگر همان روایتی است که خبرنگاران خبرشناسدر منعکس کردند: آمریکا در حال قربانی کردن اوکراین برای تامین منافع ملی خود است...
انتهای پیام/