غرب هنگامی که در طرحهای گذشته با شکست مواجه شد، طرح سومی را روی میز گذاشت و آن هم درگیر کردن دو ملت ایران و افغانستان و به تبع آن درگیر کردن حکومتها بود بنابراین از حدود سه هفته قبل، اخبار کذبی در فضای مجازی دست به دست میشد.
به گزارش دفتر منطقهای ، دادهکاوی و رصد تحرکات غربیها به ویژه آمریکا در ماههای منتهی به خروج اشغالگران از خاک افغانستان نشان میدهد که طرح اصلی و کلان آنها، خروج یکباره و از قبل اعلامنشده از افغانستان بود؛ این پندار و تحلیل در غربیها وجود داشت که اگر این چنین برخورد کنند افغانستان به سرعت به سمت یک جنگ داخلی حرکت خواهد کرد و این نزاع و آشوب در کوتاهمدت به سمت فروکش نخواهد رفت و دود آتش این ناامنی بیش از افغانستان به چشم همسایگان از جمله ایران، چین و روسیه خواهد رفت.
با این حال به نظر میرسید غربیها در تحلیل میدانی دچار اشتباه شده و تصور عدم مقاومت نمیکردند و همگان شاهد بودند که این کشور بدون اندک مقاومتی سقوط کرد و طرح اولیه غربیها با شکست مواجه گردید.
اقدامات رسانهای گسترده برای ایجاد تفرقه
در ماههای بعد آنچه آشکار شد این بود که غربیها تمام تلاش و وقت خود را به سمت طرح جدید بردند؛ اقدام رسانهای گسترده برای ایجاد جنگ میان ایران و افغانستان تحت حاکمیت طالبان. شاهد آن بودیم که شبکه ایران اینترنشنال با همین مأموریت بلافاصله بعد از خروج خارجیها به سرعت کار خود را آغاز کرد و تمام وقت خود را صرف این کرد که مسئولان در جمهوری اسلامی ایران و افغانستان را در تصمیمسازی و تصمیمگیری دچار انحراف و اشتباه کرده و فضا را غبارآلود کنند.
بیبیسی فارسی و صدای آمریکا و صدها رسانه دیگر نیز عملیات مشترک با همین ماموریت را در دستور کار خود قرار داده و با همین دست فرمان پیش رفتند. در ایران و افغانستان نیز پادوهای رسانهای غرب با صرف هزینههای گزاف قعال شده و در این راستا با مأموریت فشار بر مسئولان ایرانی و افغانستانی وارد میدان شدند تا با جنگی شناختی فضا را به نفع غرب تغییر دهند.
در همین زمینه رصد اکانتهای مختلف در فضای مجازی نیز نشان میداد که «آلبانینشینان» برای این مأموریت وارد عرصه شده و حجم انبوهی از سمپاشی رسانهای آغاز گردید با این حال با تدبیر هر دو طرف تا این لحظه این طرح غربی نیز خنثی گردیده است.
انتشار کذب با موضوع مهاجرین
غرب هنگامی که با شکست در این طرح نیز مواجه شد، طرح سوم را روی میز گذاشت و آن هم درگیر کردن دو ملت ایران و افغانستان و به تبع آن درگیر کردن حکومتها بود.
از حدود سه هفته قبل، شاهد آن هستیم که کذب زیادی با موضوع مهاجرین افغانستانی و لزوم درگیری میان دو ملت در فضای محازی دست به دست میشود.
تجاوز 25 جوان افغانستانی به یک دختر جوان در جزیره قشم، حمله اهالی استان یزد به خودروهای حامل مهاجرین افغانستانی، هجوم صدها هزارنفری افغانستانیها به مرزهای کشور، انتقال تجهیزات سنگین و نیمهسنگین از خاک افغانستان به داخل ایران تنها نمونهاز دهها مورد و تولیدات کذب فضای مجازی است که با پول هنگفت جبهه غربی- عبری - عربی با وسعت زیاد در فضای مجازی دو کشور دست به دست میشود تا آستانه صبر ملتها را پر کرده و فضا را برای پسزدن و هموار کردن مسیر درگیری و نزاع آماده سازد.
شبیه این فضا را دو ملت در دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد آنجایی که دولتهای غربگرا و لیبرال سر کار بودهاند تجربه کرده و هنوز زخمهای خاطرات تلخ آن دوران بهبود و التیام نیافته است.
اکنون نیز فاز جدید اقدامات غرب شروع شده است؛ در حرم مطهر سه طلبه مورد هجوم یکفرد قرار گرفته و متأسفانه یکی از این عزیزان به شهادت میرسد؛ جریان رسانهای غرب فعال میشود و هنوز ابعاد ماجرا روشن نیست اینگونه تیتر میزند؛«ضارب طلاب در حرم مطهر رضوی افغانستانی است».
همزمان چند کلیپ منتشر میشود که افرادی با خونسردی در کنار طلاب غرق در خون ایستاده و فقط این جمله را تکرار میکنند که ضارب افغانستانی است.
جریان رسانهای غرب با کاربلدی این بار در حال تدارک ضربه نهایی است؛ یک فرد افغانستانی به طلاب شیعه در محل امن شیعیان یعنی حرم مطهر رضوی حمله میکند و یک فرد که نماد شیعیان است را به شهادت میرساند.
حتما بلافاصله خواهند گفت این فرد افغانستانی وهابی است و باقضای جدید به وجود آمده در افغانستان شرایط را فراهم دیده و وارد ایران شده است.
غرب با این اقدام و آتش رسانهای قبل و بعد آن چند هدف را دنبال میکند:
1- به مسئولان ایرانی میخواهد یادآور شود که همسایه شرقی و حکومت جدیدش فضا را برای وهابیت آماده کرده پس به سمت نزاع حرکت کن و تمام تلاشت برای برقراری صلح و امنیت در افغانستان را کنار بگذار. سنگ بزرگ را برداشتهاند که قدرت تصمیمگیری را بگیرند و فضا را به سمت خواستههای خود هدایت کنند.
2- به مردم ایران این پیام را میدهد که به سمت درگیری با مهاجرین افغانستانی حرکت کنید و فضای مسلمانی را مهمانپذیری را کنار بگذارید. در واقع غرب به این سمت حرکت میکند که فرصت حضور چند میلیونی مهاحرین افغانستانی را تبدیل به یک تهدید جدی کند. این اقدام ابتدا از سوی چند فرد به اصطلاح نخبه افغانستانی و ایرانی دنبال شد اما نتوانست فضای جدی را ایجاد کند و غرب شکستخورده در افغانستان این بار میدانی وارد عمل شد و احساسات را جریحهدار کرد تا نزاع میان ایرانیها و افغانستانیها را کلید بزند.
در این شرایط و با توجه به حساسیت موقعیت زمانی کنونی باید هوشیار بود و اجازه نداد غرب در دقیقه نود گل بزند. پایان تلخ و همراه با ناکامی حضور بیست ساله غرب در افغانستان و بیآبرویی حاصل از این اخراج باعث شده تا آمریکا و غرب در پی اعاده حیثیت و آبروی از دست رفتهشان باشند و در بین نباید اجاژه دهیم دو ملت و دو کشور ایران و افغانستان قربانی بازی جدید غرب و غربگرایان شوند.
انتهای پیام/.